مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی خطبه 2 نهج البلاغه (پس از بازگشت از نبرد صفّین) با فایل صوتی

بازدید 51

(پس از بازگشت از نبرد صفّین در سال 38 هجری ایراد فرمود.)

ستایش می‌كنم خداوند را، برای تكمیل نعمت های او و تسلیم بودن در برابر بزرگی او، و ایمن ماندن از نافرمانی او.و دررفع نیازها از او یاری می طلبم؛ زیراآن كس را كه خداهدایت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد و هر آن كس را كه خداوند بی نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد. پس ستایش خداوند، گرانسنگ ترین چیز است، و برترین گنجی است كه ارزش ذخیره شدن دارد، و گواهى مى دهم كه جز خداى يكتاى بى شريك، معبودى نيست، شهادتى كه اخلاص آن آزموده و پاكى و خلوص آن را باور داريم و تا زنده ايم بر اين باور استواريم، و آن را براى صحنه هاى هولناك روز قيامت ذخيره مى كنيم، زيرا شهادت به يگانگى خدا، نشانه استواری ایمان، باز كنندۀ درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دور كننده شیطان است. و شهادت می دهم كه محمّد(ص) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینی آشكار، و نشانه ای پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشكار كننده فرستاد تا شك و تردیدها را نابود سازد و با دلایل روشن استدلال كند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از كیفرهای الهی بترساند. خدا پیامبرِ اسلام را زمانی فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دین پاره شده و ستون های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بی نور، و كور دلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید؛ ایمان بدون یاور مانده و ستونهای آن ویران گردیده و نشانه های آن انكار شده، را ههای آن ویران و جادّه های آن كهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت م یكردند و به را ههای او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند. با دست مردم جاهلیّت، نشانه های شیطان، آشكار و پرچم او برافراشته گردید. فتن هها، مردم را لگد مال كرده و با سُم های محكم خود، نابودشان كرده و پا برجا ایستاده بود. امّا مردم حیران و سرگردان، بیخبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه )كعبه( و بدترین همسایگان )بت پرستان( زندگی می كردند. خواب آنها بیداری، و مُرسه چشم آنها اشك بود؛ در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود. عترت پیامبر جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مَخزنِ علمِ خدا و مَرجع احكام اسلامی، و نگهبان كتاب های آسمانی و كوه های همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت پشت خمیدۀ دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت. صحن ههای هولناك روز قیامت ذخیره می كنیم، زیرا شهادت به یگانگی خدا، نشانه استواری ایمان، باز كنندۀ درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دور كننده شیطان است. و شهادت می دهم كه محمّد(ص) بنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینی آشكار، و نشانه ای پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانی آشكار كننده فرستاد تا شك و تردیدها را نابود سازد و با دلایل روشن استدلال كند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از كیفرهای الهی بترساند. خدا پیامبرِ اسلام را زمانی فرستاد كه مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته های دین پاره شده و ستون های ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بی نور، و كور دلی همگان را فرا گرفته بود. خدای رحمان معصیت می شد و شیطان یاری می گردید؛ ایمان بدون یاور مانده و ستونهای آن ویران گردیده و نشانه های آن انكار شده، را ههای آن ویران و جادّه های آن كهنه و فراموش گردیده بود. مردم جاهلی شیطان را اطاعت م یكردند و به را ههای او می رفتند و در آبشخور شیطان سیراب می شدند. با دست مردم جاهلیّت، نشانه های شیطان، آشكار و پرچم او برافراشته گردید. فتن هها، مردم را لگد مال كرده و با سُم های محكم خود، نابودشان كرده و پا برجا ایستاده بود. امّا مردم حیران و سرگردان، بیخبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه )كعبه( و بدترین همسایگان )بت پرستان( زندگی می كردند. خواب آنها بیداری، و مُرسه چشم آنها اشك بود؛ در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته و جاهل گرامی بود. عترت پیامبر جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مَخزنِ علمِ خدا و مَرجع احكام اسلامی، و نگهبان كتاب های آسمانی و كوه های همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت پشت خمیدۀ دین را راست نمود و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت. برابر فاسدانی كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیاری كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختی نبود، برداشتند!. كسی را با خاندان رسالت نمی شود مقایسه كرد و آنان كه پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر اساس دین، و ستون های استوار یقین م یباشند. شتاب كننده، باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگیهای حقّ ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیّت پیامبر نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت، به آنها تعلّق دارد. هم اكنون )كه خلافت را به من سپردید( حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی كه از آن دور مانده بود، بازگردانده شد.

Delivered on return from Siffin – Arabia before proclamation of Prophethood

I praise Allah seeking completion of His Blessing, submitting to His Glory and expecting safety from committing His sins. I invoke His help being in need of His Sufficiency (of protection). He whom He guides does not get astray, He with whom He is hostile gets no protection. He whom He supports does not remain needy. Praise is most weighty of all that is weighed and the most valuable of all that is treasured. I stand witness that there is no god but Allah the One. He has no like. My testimony has been tested in its frankness, and its essence is our belief. We shall cling to it for ever till we live and shall store it facing the tribulations that overtake us because it is the foundation stone of Belief (iman) and the first step towards good actions and Divine pleasure. It is the means to keep Satan away. I also stand witness that Muhammad (p.b.u.h.a.h.p.) is His slave and His Prophet. Allah sent him with the illustrious religion, effective emblem, written Book effulgent light, sparkling gleam and decisive injunction in order to dispel doubts, present clear proofs, administer warning through signs and to warn of punishments. At that time people had fallen in vices whereby the rope of religion had been broken, the pillars of belief had been shaken, principles had been sacrileged, system had become topsy turvy, openings were narrow, passage was dark, guidance was unknown and darkness prevailed. Allah was being disobeyed, Satan was given support and Belief had been forsaken. As a result the pillars of religion fell down, its traces could not be discerned, its passages had been destroyed and its streets had fallen into decay. People obeyed Satan and treaded his paths. They sought water from his watering places. Through them Satan’s emblems got flying and his standard was raised in vices which trampled the people under their hoofs, and treaded upon them with their feet. The vices stood on their toes (in full stature) and the people immersed in them were strayed, perplexed, ignorant and seduced as though in a good house with bad neighbours. Instead of sleep they had wakefulness and for antimony they had tears in the eyes. They were in a land where the learned were in bridle (keeping their mouths shut) while the ignorant were honoured. In the same sermon Amir al-mu’minin referred to Al an-Nabi (the Household of the Holy Prophet) as under: They are the trustees of His secrets, shelter for His affairs, source of knowledge about Him, centre of His wisdom, valleys for His books and mountains of His religion. With them Allah straightened the bend of religion’s back and removed the trembling of its limbs. In the same Sermon he spoke about the hypocrites They sowed vices, watered them with deception and harvested destruction. (Alu Muhammad) None in the Islamic community can be taken at par with the Progeny of the Prophet (Alu Muhammad). One who was under their obligation cannot be matched with them. They are the foundation of religion and pillar of Belief. The forward runner has to turn back to them while the follower has to overtake them. They possess the chief characteristics for vicegerency. In their favour exists the will and succession (of the Prophet). This is the time when right has returned to its owner and diverted to its centre of return.

فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Sermon-002

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.