مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی خطبه 25 نهج البلاغه (سرزنش یاران جهت کندی و رکود در جهاد) با فایل صوتی

بازدید 66

این خطبه را در سال 40 هجری زمانی ایراد فرمود كه گزارشهای پیاپی از شكست یاران امام (ع) به كوفه می رسید و عبیدا لله بن عبّاس و سعید بن نمران، فرمانداران امام (ع) در یمن از بسر بن ابی ارطاة، شكست خورده به كوفه برگشتند. امام (ع) برای سرزنش یاران جهت كندی و ركود در جهاد، و مخالفت از دستورهای رهبری، این خطبه را ایراد فرمود كه آخرین سخنرانی امام است.

اكنون جز شهر كوفه در دست من باقی نمانده است، كه آن را بگشایم یا ببندم. ای كوفه! اگر فقط تو برای من باشی، آن هم برابر این همه مصیب تها و طوفان ها، چهره ات زشت باد!. آنگاه به گفتۀ شاعر مثال آورد: به جان پدرت سوگند ای عمرو كه سهم اندكی از ظرف و پیمانه داشتم سپس ادامه داد: به من خبر رسیده كه بُسر بن ارطاة بر یَمَن تسلّط یافته، سوگند به خدا می دانستم كه مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند كرد. زیرا آنها در یاری كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرّقید! شما امام خود را در حق نافرمانی كرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند!. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتكارید؛ آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی؛ )آن قدر فرومایه اید( اگر من كاسه چوبی آب را به یكی از شماها امانت دهم می ترسم كه بند آن را بدزدید. خدایا! من این مردم را با پند و تذكّره ای مداوم خسته كردم و آنها نیز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمدم، دل شكسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما، و به جای من بدتر از من بر آنها مسلّط كن. خدایا! دل های آنان را، آن چنان كه نمك در آب حل می شود، آب كن!. به خدا سوگند! دوست داشتم، به جای شما كوفیان، هزار سوار از بنی فَراس بن غَنَم می داشتم كه: «اگر آنان را م یخواندی، سوارانی از ایشان نزد تو می‌آمدند، مبارز و تازنده، چون ابر تابستانی .» آنگاه امام (ع) از منبر فرود آمد. میگویم: «اَرمیه » جمع «رمی » به معنای ابر است، و «حمیم » گرمای تابستان، كه شاعر ابر تابستانی را یاد كرده است از آن رو كه سبكبار و زودگذر است، و بارانی ندارد، زیرا ابرهای سنگین به جهت تراكم بخار و پُرآب بودنشان به كُندی حركت میكنند كه چنین ابرهایی بیشتر در فصل زمستان یافت می شوند. در اینجا شاعر، سواران قبیله را به جهت شتاب آنان در پذیرفتن دعوت به هنگام فریادرسی، به ابر تابستانی تشبیه كرده است، كه گفت : «هنالك لودعوت، اتاك منهم»

When Amir al-mu’minin received successive news that Mu`awiyah’s men were occupying cities(1) and his own officers in Yemen namely `Ubaydullah ibn `Abbas and Sa`id ibn Nimran came to him retreating after being overpowered by Busr ibn Abi Artat, he was much disturbed by the slackness of his own men in jihad and their difference with his opinion. Proceeding on to the pulpit he said: Nothing (is left to me) but Kufah which I can hold and extend (which is in my hand to play with). (O’ Kufah) if this is your condition that whirlwinds continue blowing through you then Allah may destroy you. Then he illustrated with the verse of a poet: O’ `Amr! By your good father’s life. I have received only a small bit of fat from this pot (fat that remains sticking to it after it has been emptied). Then he continued: I have been informed that Busr has overpowered Yemen. By Allah, I have begun thinking about these people that they would shortly snatch away the whole country through their unity on their wrong and your disunity (from your own right), and separation, your disobedience of your Imam in matters of right and their obedience to their leader in matters of wrong, their fulfilment of the trust in favour of their master and your betrayal, their good work in their cities and your mischief. Even if I give you charge of a wooden bowl I fear you would run away with its handle. O’ my Allah they are disgusted of me and I am disgusted of them. They are weary of me and I am weary of them. Change them for me with better ones and change me for them with worse one. O’ my Allah melt their hearts as salt melts in water. By Allah I wish I had only a thousand horsemen of Banu Firas ibn Ghanm (as the poet says): If you call them the horsemen would come to you like the summer cloud. (Thereafter Amir al-mu’minin alighted from the pulpit): as-Sayyid ar-Radi says: In this verse the word “armiyah” is plural of “ramiyy” which means cloud and “hamim” here means summer. The poet has particularised the cloud of summer because it moves swiftly. This is because it is devoid of water while a cloud moves slowly when it is laden with rain. Such clouds generally appear (in Arabia) in winter. By this verse the poet intends to convey that when they are called and referred to for help they approach with rapidity and this is borne by the first line “if you call them they will reach you.”

فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Sermon-025

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.