مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “کوین”

  • عنوان: Quinn
  • نویسنده: Chris Keniston
  • سال انتشار: 2025
  • تعداد صفحه: 101
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 1.04 مگابایت
خورشید بی‌رحمانه بر سالن قدیمی می‌تابید، تخته‌کوب‌های فرسوده‌اش گواهی بر تقریباً یک قرن بی‌توجهی بودند. تابستان تگزاس دیگری بر فراز شهر فور کورنرز، که اکنون بیشتر با نام سادیویل شناخته می‌شود، سایه افکنده بود. کوین فارادی با چکمه‌ای که به تلی از تخته‌های شکسته و گچ تکیه داده بود، ایستاده بود و با نگاهی موشکافانه، اسکلت داخلی ساختمان را بررسی می‌کرد. یکی از خدمه، دسته‌هایی از صندلی‌های شکسته و میزهای پوسیده پوشیده از آوار تخریب را به ایوان جلویی حمل می‌کرد. پیشرفت، مطمئناً اما مداوم. او این را دوست داشت. در حالی که به وظیفه محول شده برمی‌گشت، دست دستکش‌پوشش به دیوارهای فروریخته کشیده می‌شد و دهه‌ها تاریخ را زیر نوک انگشتانش حس می‌کرد. ذرات گرد و غبار در میان پرتوهای نوری که از شکاف‌های دیوارپوش سوراخ سوراخ موریانه عبور می‌کردند، می‌رقصیدند، دیواری که به زودی با تخته سیمانی جایگزین می‌شد. در داخل، سازه لخت با عایق فراوان و تخته‌های مدرن پوشانده شده بود. او ناله کرد، وزنش را جابه‌جا کرد و دستگیره اهرم را تنظیم کرد. روزی دیگر، نوسازی دیگر. سادیویل، تخته به تخته، ساختمان به ساختمان، به آرامی در حال بازگشت به زندگی بود. هر قسمت، گرد و غبار، تار عنکبوت و چوب‌های پوسیده در شهر ارواح فراموش‌شده، با زحمت فراوان جای خود را به آغاز یک شهر کوچک جذاب و دلنشین داده بودند. مرکانتیل شاهد اولین انتقالی بود که برای تلویزیون ضبط شده بود، از یک شهر ارواح غبارآلود که فروشنده کالا بود، به یک فروشگاه سوغاتی و هدیه مدرن تبدیل شد. سپس، گروهی از خانه‌های روستایی در همان نزدیکی برای خانواده‌هایی که شهر امیدوار بود آنها را جذب کند، بازسازی شدند. برادرش نیل و همسرش نورا به اولین خانه نقل مکان کردند. پس از آن هتل آمد – و اکنون سالن قدیمی به زودی به رستوران محلی تبدیل می‌شد. طراحی شده بود تا به طور یکسان به خدمه تولید و ساخت و ساز برای ناهار خدمت کند، نه اینکه خدمه عاشق کامیون غذای لذیذ مالی نبودند، یک رستوران با تهویه مطبوع می‌توانست یک افزودنی خوشایند باشد. عصرها، این مکان به یک تجربه غذاخوری خوب برای مهمانان هتل و تعداد فزاینده‌ای از ساکنان شهر تبدیل می‌شد که شورای تاکرز بلاف برای جذب آنها سخت تلاش کرده بود. گروه فیلمبرداری برنامه تلویزیونی واقع‌نمای «کابوس‌های ساختمانی» مثل کرکس‌ها دور هم می‌چرخیدند و تجهیزاتشان هر ضربه چکش، هر ابری از گرد و غبار تخریب و البته هر حادثه، شوخی و لحظه‌های شیطنت‌های بعدی را ثبت می‌کرد. «اینجا از همین الان هم بهتر به نظر می‌رسد.» برادرش نیل با تکان دادن سر به نشانه تایید در صحنه، به سمت یک میز کار موقت که از الوارهای بازیافتی سرهم شده بود، رفت و نقشه‌های معماری‌اش را باز کرد. «ما تا حد امکان از ردپای اصلی نگه می‌داریم.» نگاه کوین برای لحظه‌ای به طرح اولیه چرخید و جزئیات کلیدی را دریافت. این طرح، استخوان‌بندی کافه قدیمی را حفظ می‌کرد و در عین حال آن را به دوران مدرن می‌آورد. نیل با کشیدن خطی روی طرح، انگشتش را روی صفحه ضرب گرفت. «ایده این است که آشپزخانه را مدرن کنیم.» مورگان از آن سوی اتاق بزرگ با لحنی طعنه‌آمیز گفت: «معلومه.» نیل چشمانش را چرخاند و برادر بزرگترش را نادیده گرفت. «ناهارخوری را باز کنید. شورای شهر چیزی می‌خواهد که هنوز حس اصالت دوران اصلی را داشته باشد، اما در واقع بتواند چیزی بیش از قهوه ولرم و پای یک روزه سرو کند.» مورگان روی نردبانی کنار پنجره بزرگ، خندید و بخش کوچک دیگری از تخته و گچ را پایین کشید. نوارهای چوبی از دیوار جدا شدند و گل‌میخ‌های ناهموار زیر آن نمایان شدند. تکه‌های گچ سفت شده روی زمین فرو ریختند و گرد و غبار ته‌نشین شده دهه‌ها را آزاد کردند. «صحبت از پای شد، امیدوارم یک سرآشپز واقعی پیدا کنند. نه از آن سلبریتی‌هایی که فکر می‌کنند پوشیدن روپوش سفید آنها را به گوردون رمزی تبدیل می‌کند.»

The sun beat down mercilessly on the old saloon, its weathered clapboard siding a testament to nearly a century of neglect. Another Texas summer hung over the town of Four Corners, now more commonly known as Sadieville. Quinn Farraday stood with his boot propped against a pile of broken lath and plaster, surveying the building’s skeletal interior with a critical eye. One of the crew carried stacks of broken chairs and rotted tables covered with demolition debris to the front porch. Progress, sure but steady. He liked that. Returning to the assigned task, his work-gloved hand brushed against the crumbling walls, feeling the decades of history beneath his fingertips. Dust motes danced in the shafts of light streaming through the gaps in the termite riddled siding, soon to be replaced by cement board. Inside, the bare structure would be covered with plenty of insulation and modern sheetrock. He grunted, shifting his weight and adjusting his grip on the pry bar. Another day, another renovation. Board by board, building by building, Sadieville had slowly been coming back to life. One episode at a time, the dust, cobwebs, and rotted wood in the once-forgotten ghost town, had painstakingly given way to the beginnings of an attractive and inviting small town. The Mercantile had seen the first transition captured for television, transformed from dusty ghost town seller of wares, to a modern souvenir and gift shop. Next, a nearby group of homestead houses had been rehabbed for the families the town hoped to draw. His brother Neil and his wife Nora moved into the first home. After that came the hotel—and now the old saloon would soon become the local restaurant. Designed to serve the production and construction crews alike for lunch, not that the crews didn’t love Molly’s gourmet food truck, an air conditioned eating establishment would be a welcome addition. In the evening, this would become a fine dining experience for the hotel guests and growing number of town residents the Tuckers Bluff Council had been working so hard to attract. The camera crew from Construction Cousins reality TV show circled like vultures, their equipment catching every swing of a hammer, every cloud of demolition dust, and of course, every mishap, prank, and moment of shenanigans that ensued. “This place already looks better.” Nodding his approval at the scene, his brother Neil crossed to a makeshift workbench cobbled together from salvaged lumber and unrolled his architectural drawings. “We’re keeping as much of the original footprint as possible.” Quinn’s gaze flickered briefly to the blueprint, catching the key details. The design would preserve the bones of the old café while bringing it into the modern era. Tracing a line on the blueprint, Neil tapped his finger on the page. “The idea is to modernize the kitchen.” “Duh,” Morgan teased from across the large room. Rolling his eyes, Neil ignored his older brother. “Open up the dining area. The town council wants something that still feels authentic to the original era, but can actually serve more than lukewarm coffee and day-old pie.” On a ladder by the large window, Morgan laughed, pulling down another small section of lath and plaster. Wooden strips pulled away from the wall, revealing the rough-hewn studs beneath. Chunks of hardened plaster crumbled to the floor, releasing decades of settled dust. “Speaking of pie, I hope they find a real chef. Not some celebrity who thinks wearing a white coat makes them Gordon Ramsay.”

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: Quinn

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید