حکمت 431 نهج البلاغه: نکوهش زیاده روی در طلب رزق
وَ قَالَ (عليه السلام): الرِّزْقُ رِزْقَانِ، طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ؛ فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا، طَلَبَهُ الْمَوْتُ، حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا؛ وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ، طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا، حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا.
و درود خدا بر او، فرمود: روزى بر دو قسم است: آن كه تو را مى خواهد، و آن كه تو او را مى جويى. كسى كه دنيا را خواهد، مرگ نيز او را مى طلبد تا از دنيا بيرونش كند، و كسى كه آخرت خواهد، دنيا او را مى طلبد تا روزى او را به تمام پردازد.
He (peace be upon him) said: Provision is of two types: the seeker and the sought. Whoever seeks the world, death will seek him out until it takes him out of it. Whoever seeks the Hereafter, the world will seek him out until he takes his provision from it in full.
حکمت 432 نهج البلاغه: ویژگیهاى اولیاءالله
وَ قَالَ (عليه السلام): إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا، وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا؛ فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ، وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ؛ وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا، وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً؛ أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ، وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ؛ بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا، وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا؛ لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ، وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ.
و درود خدا بر او، فرمود: دوستان خدا آنانند كه به درون دنيا نگريستند آنگاه كه مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آينده دنيا شدند آنگاه كه مردم به امور زودگذر دنيا پرداختند. پس هواهاى نفسانى كه آنان را از پاى در مى آورد، كشتند، و آنچه كه آنان را به زودى ترك مى كرد، ترك گفتند، و بهره مندى دنيا پرستان را از دنيا، خوار شمردند، و دست يابى آنان را به دنيا زودگذر دانستند.
با آنچه مردم آشتى كردند، دشمنى ورزيدند، و با آنچه دنيا پرستان دشمن شدند آشتى كردند. قرآن به وسيله آنان شناخته مى شود، و آنان به كتاب خدا آگاهند، قرآن به وسيله آنان پا بر جاست و آنان به كتاب خدا استوارند. به بالاتر از آنچه اميدوارند چشم نمى دوزند، و غير از آنچه كه از آن مى ترسند هراس ندارند.
And he (peace be upon him) said: The friends of Allah are those who look at the inner meaning of this world while people look at its outer meaning, and are preoccupied with its hereafter while people are preoccupied with its immediate life. So they kill from it what they fear will kill them, and they leave from it what they know will leave them. They see the abundance of it that others have as being insufficient, and their attainment of it as a loss. Enemies are those with whom people are at peace, and those with whom people are hostile are at peace. Through them the Book was known and through it they were taught, and through them the Book was established and through it they were established. They do not see anything hoped for above what they hope for, nor anything feared above what they fear.
حکمت 433 نهج البلاغه: توجه به زودگذری لذتها
وَ قَالَ (عليه السلام): اذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ، وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ.
و درود خدا بر او، فرمود: پايان لذّت ها، و بر جاى ماندن تلخى ها را به ياد آوريد.
He (peace be upon him) said: Remember the cessation of pleasures and the continuation of consequences.
حکمت 434 نهج البلاغه: آزمودن افراد برای شناخت بهتر
قال الرضي و من الناس من يروي هذا للرسول (صلى الله عليه وآله وسلم) و مما يقوي أنه من كلام أمير المؤمنين (عليه السلام) ما حكاه ثعلب عن ابن الأعرابي قال المأمون: لو لا أن عليا قال اخبر تقله، لقلت اقله تخبر.
و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بيازماى، تا دشمن گردى.
سید رضى مى گويد: بعضى اين حكمت را از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل كردند، و نقل ثعلب از ابن اعرابى را تأييد مى كند كه اين كلام از على عليه السّلام است، اعرابى از مأمون نقل كرد: اگر على عليه السّلام نگفته بود «بيازماى تا دشمن گردى» من مى گفتم كه «دشمن دار تا بيازمايى».
Al-Radi said: Some people narrate this to the Messenger (may God bless him and his family and grant them peace). What strengthens that it is from the words of the Commander of the Faithful (peace be upon him) is what Tha’lab narrated on the authority of Ibn al-A’rabi. Al-Ma’mun said: If it were not for the fact that Ali said: Inform him and he will tell you, I would have said: Inform him and he will tell you.
حکمت 435 نهج البلاغه: نتیجۀ شکر و دعا و توبه
وَ قَالَ (عليه السلام): مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ؛ وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ؛ وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ.
و درود خدا بر او، فرمود: خدا درِ شكرگزارى را بر بنده اى نمى گشايد كه در فزونى نعمت ها را بر او ببندد،
و در دعا را بر روى او باز نمى كند كه در اجابت كردن را نگشايد،
و در توبه كردن را باز نگذاشته كه در آمرزش را بسته نگهدارد.
And he (peace be upon him) said: God would not open the door of gratitude to a servant and close the door of increase for him; nor would He open the door of supplication to a servant and close the door of response for him; nor would He open the door of repentance to a servant and close the door of forgiveness for him.
حکمت 436 نهج البلاغه: راه شناخت کریمان
وَ قَالَ (عليه السلام): أَوْلَى النَّاسِ بِالْكَرَمِ، مَنْ عُرِفَتْ بِهِ الْكِرَامُ.
و درود خدا بر او، فرمود: شايسته ترين مردم به بزرگوارى آن كه بزرگواران را با او بسنجند.
He (peace be upon him) said: The people most deserving of generosity are those who are known for their generosity.
حکمت 437 نهج البلاغه: برتری عدل بر جود و بخشش
وَ سُئِلَ (عليه السلام) أَيُّهُمَا أَفْضَلُ، الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ (عليه السلام): الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا؛ وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا.
(از امام پرسيدند عدل يا بخشش، كدام يك برتر است، فرمود:)
عدالت: هر چيزى را در جاى خود مى نهد، در حالى كه بخشش آن را از جاى خود خارج مى سازد. عدالت تدبير عمومى مردم است، در حالى كه بخشش گروه خاصّى را شامل است، پس عدالت شريف تر و برتر است.
He (peace be upon him) was asked: Which is better, justice or generosity? He (peace be upon him) said: Justice puts things in their proper places, and generosity brings them out from their proper place. Justice is a general ruler, and generosity is a specific incident. So justice is the more noble and better of the two.
حکمت 438 نهج البلاغه: جهل و ناآگاهی، عامل انکار و دشمنی
وَ قَالَ (عليه السلام): النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا.
و درود خدا بر او، فرمود: مردم دشمن آنند كه نمى دانند.
He (peace be upon him) said: People are enemies of what they do not know.
حکمت 439 نهج البلاغه: حقیقت زهد
وَ قَالَ (عليه السلام): الزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ الْقُرْآنِ، قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: “لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ”؛ وَ مَنْ لَمْ يَأْسَ عَلَى الْمَاضِي وَ لَمْ يَفْرَحْ بِالْآتِي، فَقَدْ أَخَذَ الزُّهْدَ بِطَرَفَيْهِ.
و درود خدا بر او، فرمود: زهد بين دو كلمه از قرآن است، كه خداى سبحان فرمود: «تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخوريد، و به آنچه به شما رسيده شادمان مباشيد»؛ كسى كه بر گذشته افسوس نخورد، و به آينده شادمان نباشد، همه جوانب زهد را رعايت كرده است.
And he (peace be upon him) said: Asceticism is all between two words of the Qur’an. God Almighty said: “So that you may not grieve over what has escaped you nor rejoice over what He has given you.” And whoever does not grieve over the past and does not rejoice over the future has grasped asceticism by both ends.
حکمت 440 نهج البلاغه: سست شدن عزم و اراده
وَ قَالَ (عليه السلام): مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ، لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ.
و درود خدا بر او، فرمود: خواب ديدن ها چه بسا تصميم هاى روز را نقش بر آب كرده است.
And he (peace be upon him) said: Sleep does not stop the determination of the day.
نظرات کاربران