این سخنرانی در سال 36 هجری پس از جنگ جَمَل، در شهر بصره در بیان حوادث سخت آینده، ایراد شد.
ای احنف! گویا من او را می بینم كه با لشكری بدون غبار و سر و صدا، و بدون حركات لگامها، و شیهه اسبان، به راه افتاده، زمین را زیر قدمهای خود چون گام شتر مرغان در می نوردند، پس وای بر كوچههای آباد و خانههای زینت شده بصره، كه بال هایی چونان بال كركسان و ناودانهایی چون خرطومهای پیلان دارد! وای بر اهل بصره، كه بر كشتگان آنان نمی گریند و از گمشدگانشان كسی جستجو نمی كند. من دنیا را به رو، بر زمین كوبیده و چهر هاش را به خاك مالیدم و بیش از آنچه ارزش دارد، بهایش ندادهام و با دیدهای كه سزاوار است به آن نِگریست هام. گویا آنان را می بینم با رخساری چونان سپرهای چكّش خورده، لباسهایی از دیباج و حریر پوشیده، كه اسبهای اصیل را یدك می كشند و آنچنان كشتار و خونریزی دارند كه مجروحان از روی بدن كشتگان حركت می كنند و فراریان از اسیرشدگان كمترند. (یكی از اصحاب گفت: ای امیرمؤمنان ! تو را علم غیب دادند؟ امام (ع) خندید و به آن مرد كه از طایفه بنی كلب بود، فرمود:) ای برادر كَلبی! این اخباری كه اطّلاع میدهم علم غیب نیست، علمی است كه از دارنده علم غیب (پیامبر «ص ») آموخته ام. همانا علم غیب، علم قیامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده كه : «علم قیامت در نزد خداست. خدا باران را نازل كرده و آنچه در شكم مادران است می داند، و كسی نمیداند كه فردا چه خواهد كرد؟ و در كدام سرزمین خواهد مُرد؟. »پس خداوند سبحان، از آنچه در رَحِم مادران است، از پسر یا دختر، از زشت یا زیبا، سخاوتمند یا بخیل، سعادتمند یا شقی، آگاه است، و از آن كسی كه آتشگیره آتش جهنّم است یا در بهشت همسایه و دوست پیامبران (ص) است، از همه اینها آگاهی دارد. این است آن علم غیبی (ذاتی) كه غیر از خدا كسی نمیداند. جز اینها، علومی است كه خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اكتسابی) و او به من آموخته است، پیامبر (ص) برای من دعا كرد كه خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضاء و جوارح بدن من از آن پُر گردد.
About Important happenings in Basrah an army which has neither dust nor noise, nor rustling of reins, nor neighing of horses.
They are trampling the ground with their fe O’ Ahnaf! It is as though I see him advancing with et as if they are the feet of ostriches. as-Sayyid ar-Radi says: Amir al-mu’minin pointed to the Chief of the Negroes, (Sahibu’z- Zanj). Then Amir al -mu’minin said: Woe to you (the people of Basrah’s) inhabited streets and decorated houses which possess wings like the wings of vultures and trunks like the trunks of elephants; they are the people from among whom if one is killed he is not mourned and if one is lost he is not searched for. I turn this world over on its face, value it only according to its (low) value, and look at it with an eye suitable to it. A part of the same sermon Referring to the Turks (Mongols) I can see a people whose faces are like shields covered with rough-scraped skins. They dress themselves in silken and woollen clothes and hold dear excellent horses. Their killing and bloodshed shall take place freely till the wounded shall walk over the dead and the number of runners-away shall be less than those taken prisoner: One of his companions said to him: O’ Amir al-mu’minin, you have been given knowledge of hidden things. Whereupon Amir al-mu’minin laughed and said to the man who belonged to the tribe of Banu Kalb: O’ brother of Kalb! This is not knowledge of hidden things (`ilmu’l-ghayb), (3) these matters have been acquired from him (namely in Prophet) who knew them. As regard knowledge of hidden things, that means knowledge of the Day of Judgement, and the things covered by Allah in the verse. Verily, Allah is He with Whom is the knowledge of the Hour… (Qur’an, 31:34) Therefore, Allah alone knows what is there in the wombs, whether male or female, ugly or handsome, generous or miserly, mischievous or pious, and who will be the fuel for Hell and who will be in the company of the Prophets in Paradise. This is the knowledge of the hidden things which is not known to anyone save Allah. All else is that whose knowledge Allah passed on to His Prophet and he passed it on to me, and prayed for me that my bosom may retain it and my ribs may hold it.
فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:
Download: Nahjul-Balagah-Sermon-128
نظرات کاربران