مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی خطبه 83 نهج البلاغه (خطبة غرّاء) با فایل صوتی

بازدید 279

از خطبه‌های شگفت‌آور امام (ع) كه به آن خطبه «غرّا » گویند.

ستایش خداوندی را سزاست، كه به قدرت والا و برتر، و باعطا و بخشش نعمت ها به پدیده‌ها نزدیك است. اوست بخشندۀ تمام نعمت ها، و دفع كنندۀ تمام بلاها و گرفتاریها. او را م یستایم در برابر مهربان یها و نعمت های فراگیرش. به او ایمان م یآورم چون مبدأ هستی و آغاز كننده خلقت آشكار است. از او هدایت می طلبم چون راهنمای نزدیك است، و از او یاری می طلبم كه توانا و پیروز است، و به او توكّل م یكنم چون تنها یاور و كفایت كننده است. و گواهی م یدهم كه محمّد  (ص) بنده و فرستاده اوست. او را فرستاده تا فرمان هایش را اجرا كند و بر مردم حجّت را تمام كرده، آنها را در برابر اعمال ناروا بترساند. سفارش م یكنم شما بندگان خدا را به تقوای الهی، كه برای بیداری شما مَثَل های پندآموز آورده، و سرآمد زندگانی شما را معیّن فرمود، و لباس های رنگارنگ بر شما پوشانده، و زندگی پر وسعت به شما بخشیده، و با حسابگری دقیق خود، بر شما مسلّط است. در برابر كارهای نیكو، به شما پاداش می دهد، و با نعمت های گسترده و بخشش های بی حساب، شما را گرامی داشته است، و با اعزام پیامبران و دستورات روشن، از مخالفت با فرمانش شما را برحذر داشته است. تعداد شما را می داند، و چند روزی جهت آزمایش و عبرت برای شما مقرّر داشته، كه در این دنیا آزمایش می گردید، و در برابر اعمال خود محاسبه م یشوید. آب دنیای حرام همواره تیره، و گل آلود است. منظر های دل فریب و سرانجامی خطرناك دارد. فریبنده و زیباست، اما دوامی ندارد. نوری است در حال غروب كردن، سای های است نابود شدنی، ستونی است در حال خراب شدن. آن هنگام كه نفرت دارندگان، به آن دل بستند و بیگانگان به آن اطمینان كردند، چونان اسب چموش پاها را بلند كرده، سوار رابر زمین م یكوبد، و با دا مهای خود آنها را گرفتار م یكند، و تیرهای خود را سوی آنان پرتاب م ینماید. طناب مرگ به گردن انسان م یافكند، به سوی گور تنگ و جایگاه وحشتناك م یكشاند تا در قبر، محل زندگی خویش، بهشت یا دوزخ را بنگرد، و پاداش اعمال خود را مشاهده كند، و همچنان آیندگان به دنبال رفتگان خود گام مینهند. نه مرگ از نابودی انسان دست م یكشد و نه مردم از گناه فاصله م یگیرند! كه تا پایان زندگی و سرمنزل فنا و نیستی، آزادانه به پیش م یتازند. تا آنجا كه امور زندگانی پیاپی بگذرد، و روزگاران سپری شود، و رستاخیز برپا گردد، در آن زمان، انسان ها را از شكاف گورها، و لانه های پرندگان، و خانۀ درندگان، و میدان های جنگ، بیرون م یآورد كه با شتاب به سوی فرمان پروردگار م یروند، و به صورت دست ههایی خاموش، و ص فهای آرام و ایستاده حاضر می شوند. چشم بیننده خدا آنها را می نگرد، و صدای فرشتگان به گوش آنها می رسد. لباس نیاز و فروتنی پوشیده، درهای حیله و فریب بسته شده و آرزوها قطع گردیده است. دل ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه ها چنان جاری است كه امكان حرف زدن نمی باشد. اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته،بانگی رعدآسا و گوش خراش، همه را لرزانده، به سوی پیشگاه عدالت، برای دریافت كیفر و پاداش م یكشاند. بندگانی كه با دست قدرتمند خدا آفریده شدند، و بی ارادۀ خویش پدید آمده، پرورش یافتند، سپس در گهوارۀ گور آرمیده متلاشی م یگردند. و روزی به تنهایی سر از قبر بر م یآورند، و برای گرفتن پاداش به دقّت حسابرسی می گردند. در این چند روزۀ دنیا مهلت داده شدند تا در راه صحیح قدم بردارند، راه نجات نشان داده شده تا رضایت خدا را بجویند، تاریكی های شك و تردید از آنها برداشته شد، و آنها را آزاد گذاشته اند تا برای مسابقه در نیكوكار یها، خود را آماده سازند، تا فكر و اندیشۀ خود را به كار گیرند و در شناخت نور الهی، در زندگانی دنیا تلاش كنند. وه! چه مثال های بجا، و پندهای رسایی وجود دارد، اگر در دل های پاك بنشیند، و در گوش های شنوا جای گیرد، و با اندیشه های مصمّم و عقل های با تدبیر بر خورد كند. پس، از خدا چونان كسی پروا كنید، كه سخن حق را شنید و فروتنی كرد، گناه كرد و اعتراف كرد، ترسید و به اعمال نیكو پرداخت، پرهیز كرد و پیش تاخت، یقین پیدا كرد و نیكوكار شد، پند داده شد و آن را به گوش جان خرید، او را ترساندند و نافرمانی نكرد، به او اخطار شد و به خدا روی آورد، پاسخ مثبت داد و نیایش و زاری كرد، بازگشت و توبه كرد، در پی راهنمایان الهی رفت و پیروی كرد. راه، نشانش دادند و شناخت،شتابان به سوی حق حركت كرده و از نافرمانی ها گریخت. سود طاعت را ذخیره كرد، و باطن را پاكیزه نگاه داشت. آخرت را آبادان و زاد و توشه برای روز حركت، هنگام حاجت و جایگاه نیازمندی، آماده ساخت، و آن را برای اقامتگاه خویش، پیشاپیش فرستاد. ای بندگان خدا! برای هماهنگی با اهداف آفرینش خود، از خدا پروا كنید، و آن چنان كه شما را پرهیز داد از مخالفت و نافرمانی خدا بترسید، تا استحقاق وعده های خدا را پیدا كنید، و از بیم روز قیامت بر كنار باشید. خدا گوش هایی برای پند گرفتن از شنیدنی ها، و چشم هایی برای كنار زدن تاریكی ها، به شما بخشیده است، و هر عضوی از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در تركیب ظاهری صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند. با بدن هایی كه منافع خود را تأمین م یكنند، و قلب هایی كه روزی را به سراسر بدن با فشار می رسانند، و از نعمت های شكوهمند خدا برخوردارند، و در برابر نعمت ها شكر گزارند، و از سلامت خدادادی بهره مندند. مدّت زندگی هر یك از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشیده داشت، و از آثار گذشتگان عبرت های پند آموز برای شما ذخیره كرد. لذّت هایی كه از دنیا چشیدند، و خوشی ها و زندگی راحتی كه پیش از مرگ داشتند، سرانجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدایی افكند. آنها كه در روز سلامت چیزی برای خود ذخیره نكردند،و در روزگاران خوشِ زندگی، عبرت نگرفتند. آیا خوشی های جوانی را جز ناتوانی پیری در انتظار است؟ و آیا سلامت و تندرستی را جز حوادث بلا و بیماری در راه است؟ و آیا آنان كه زنده اند جز فنا و نیستی را انتظار دارند؟ با اینكه هنگام جدایی و تپش دل ها نزدیك است كه سوزش درد را چشیده، و شربت غصّه را نوشیده، و فریاد یاری خواستن برداشته، و از فرزندان و خویشاوندان خود، درخواست كمك كرده است. آیا خویشاوندان می توانند مرگ را از او دفع كنند؟ و آیا گریه و زاریِ آنها نفعی برای او دارد؟ او را در سرزمین مردگان م یگذارند، و در تنگنای قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمین، پوستش را می شكافند، و خشت و خاك گور، بدن او را م یپوساند. تند بادهای سخت، آثار او را نابود م یكند، و گذشت شب و روز، نشان ههای او را از میان برمی دارد. بدن ها، پس از آن همه طراوت، متلاشی می گردند، و استخوانها بعد از آن همه سختی و مقاومت، پوسیده م یشوند. و ارواح در گرو سنگینی بار گناهانند، و در آنجاست كه به اسرار پنهان یقین می كنند؛ امّا نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه می شود و نه از اعمال زشت می توانند توبه كنند. آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندان همان مردم نیستید كه بر جای پای آنها قدم گذاشته اید و از راهی كه رفتند م یروید؟و روش آنها را دنبال می كنید؟ امّا افسوس كه دل ها سخت شده، پند نمی پذیرد، و از رشد و كمال باز مانده، و راهی كه نباید برود می رود. گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در به دست آوردن دنیا می دانند. بدانید كه باید از صراط عبور كنید، گذرگاهی كه عبور كردن از آن خطرناك است، با لغزش های پرت كننده، و پرتگاه های وحشت زا، و ترس های پیاپی!. از خدا چون خردمندی بترسید كه دل را به تفكّر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده داری خواب از چشم او ربوده، و به امید ثواب، گرمیِ روز را با تشنگی گذرانده، با پارسایی شهوات را كشته، و نام خدا زبانش را همواره به حركت درآورده. ترس از خدا را برای ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راه ها جز راه حق چشم پوشیده، و بهترین راهی كه انسان را به حق می رساند می پیماید. چیزی او را مغرور نساخته، و مشكلات و شبهات او را نابینا نمی سازد. مژدۀ بهشت، و زندگی كردن در آسایش و نعمتِ سرای جاویدان و ایمن ترین روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور كرده، توشۀ آخرت را پیش فرستاده، و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم شده است، ایام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش كرده، از زشتی ها فرار كرده، امروز رعایت زندگی فردا كرده، و هم اكنون آیندۀ خود را دیده است. پس بهشت برای پاداش نیكوكاران سزاوار و جهنّم برای كیفر بدكاران مناسب است، و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران كفایت می كند، و قرآن برای حجّت آوردن و دشمنی كردن، كافی است. سفارش می كنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدایی كه با ترساندن های مكرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دلیل و برهان روشن، حجت را تمام كرد، و شما را پرهیز داد از دشمنی شیطانی كه پنهان در سین هها راه می یابد، و آهسته در گوش ها راز می گوید، گمراه و پست است، وعده های دروغین داده، در آرزوی آنها به انتظار می گذارد، زشت یهای گناهان را زینت م یدهد، گناهان بزرگ را كوچك می شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فریب داده، راه رستگاری را بر روی كسانی كه در بند شده اند، می بندد و در روز قیامت آنچه را كه زینت داده انكار م یكند، و آنچه را كه آسان كرده، بزرگ می شمارد، و از آنچه كه پیروان خود را ایمن داشته بود سخت می ترساند. مگر انسان، همان نطفه و خون نیم بند نیست كه خدا او را در تاریك یهای رَحِم و غلاف های تو در تو، پدید آورد؟ تا به صورت جنین در آمد، سپس كودكی شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانی، رسیده گردید. سپس او را دلی فراگیر، و زبانی گویا، و چشمی بینا عطا فرمود تا عبرت ها را درك كند، و از بدی ها بپرهیزد و آنگاه كه جوانی در حدّ كمال رسید، و بر پای خویش استوار ماند، گردن كشی آغاز كرد، و روی از خدا گرداند، و در بیراهه گام نهاد، در هواپرستی غرق شد، و برای به دست آوردن لذّت های دنیا تلاش فراوان كرد، و سرمستِ شادمانی دنیا شد. هرگز نمی پندارد مصیبتی پیش آید!. و بر اساس تقوا فروتنی ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در این آزمایش چند روزه، مرگ او را م یرباید، او را كه در دلِ بدبختی ها، اندكی زندگی كرده، و آنچه را كه از دست داده عوضی به دست نیاورده است، و آنچه از واجبات را كه ترك كرد، قضایش را بجا نیاورد، كه درد مرگ او را فرا گرفت. روزها در حیرت و سرگردانی، و شب ها با بیداری و نگرانی م یگذراند. هر روز به سختی درد می كشد، و هر شب رنج و بیماری به سراغش می رود. در میان برادری غمخوار، و پدری مهربان و ناله كنند های ب یطاقت و بر سینه كوبند های گریان افتاده است. امّا او در حالت بیهوشی و سَكَرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و نالۀ دردناك، و درد جان كندن، با انتظاری رنج آور، دست به گریبان است. پس از مرگ، او را مأیوس وار در كفن پیچانده، در حالی كه تسلیم و آرام است، بر می دارند، و بر تابوت م یگذارند. خسته و لاغر به سفر آخرت می رود، كه فرزندان و برادران او را بدوش كشیده تا سر منزل غربت، آنجا كه دیگر او را نمی بینند، و آنجا كه جایگاه وحشت است، پیش می برند. امّا هنگامی كه تشییع كنندگان بروند و مصیبت زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده،برای پرسش حیرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمۀ غم آلود دارد. و بزرگ ترین بلای آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگی شعله ها و نعر ههای آتش است، كه نه یك لحظه آرام گیرد تا استراحت كند، و نه آرامشی وجود دارد كه از درد او بكاهد، و نه قدرتی كه مانع كیفر او شود، نه مرگی كه او را از این همه ناراحتی برهاند، و نه خوابی كه اندوهش را برطرف سازد، در میان انواع مر گها و ساع تها مجازات گوناگون، گرفتار است. به خدا پناه می بریم. ای بندگان خدا! كجا هستند آنان كه سالیان طولانی در نعمت های خدا عمر گذراندند؟ تعلیمشان دادند و دریافتند، مهلتشان دادند و بیهوده روزگار گذراندند؟ از آفات و بلاها دورشان داشتند، امّا فراموش كردند، زمان طولانی آنها را مهلت دادند، نعمت های فراوان بخشیدند، از عذاب دردناك پرهیزشان دادند، و وعد ههایی بزرگ از بهشت جاویدان، به آنها دادند. ای مردم! از گناهانی كه شما را به هلاكت افكند، از عیب هایی كه خشم خدا را در پی دارد، بپرهیزید. دارندگان چشمهای بینا، و گوش های شنوا، و سلامت و كالای دنیا! آیا گریزگاهی هست؟ یا رهایی و جای امنی، پناهگاهی و جای فراری هست؟ آیا بازگشتی برای جبران وجود دارد؟ نه چنین است؟ پس كی باز می گردید؟ به كدام سو می روید؟ و به چه چیز مغرور می شوید؟ همانا بهره هر كدام شما از زمین به اندازه طول و عرض قامت شماست! آن گونه كه خاك آلود بر آن خفته باشد. ای بندگان خدا! هم اكنون به اعمال نیكو پردازید، تا ریسمان های مرگ بر گلوی شما سخت نشده، و روح شما برای كسب كمالات آزاد است،و بدن ها راحت، و در حالتی قرار دارید كه می توانید مشكلات یكدیگر را حل كنید. هنوز مهلت دارید، و جای تصمیم و توبه و بازگشت از گناه باقی مانده است. عمل كنید پیش از آن كه در شدّت تنگنای وحشت و ترس و نابودی قرار گیرید، پیش از آن كه مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دستِ قدرتمندِ خدایِ توانا شما را برگیرد.) وقتی كه امام  (ع) این خطبه را ایراد فرمود، بد نها بلرزه درآمد، اش كها سرازیر و د لها ترسان شد، كه جمعی آن را غرّاء نامیدند.)

This sermon is called the al-Gharra’ and it is one of the most wonderful sermons of Amir al-mu’minin.

Praise be to Allah who is High above all else, and is Near (the creation) through His bounty. He is the Giver of all reward and distinction, and Dispeller of all calamities and hardships. I praise Him for His continuous mercy and His copious bounties. I believe in Him as He is the First of all and He is Manifest. I seek guidance from Him as He is Near and is the Guide. I seek His succour as He is Mighty and Subduer. I depend upon Him as He is Sufficer and Supporter. And I stand witness that Muhammad (blessing of Allah be on him and his progeny) is His slave and His Prophet. He sent him for enforcement of His commands, for exhausting His pleas and for presenting warnings (against eternal punishment). Enjoining people to Piety O’ creatures of Allah I advise you to have fear of Allah Who has furnished illustrations and Who has timed for you your lives. He has given you covering of dress(1) and He has scattered for you livelihood. He has surrounded you with His knowledge. He has ordained rewards. He has bestowed upon you vast bounties and extensive gifts. He has warned you through far reaching arguments, and He has counted you by numbers. He has fixed for you ages (to live) in this place of test and house of instruction. You are on test in this world and have to render account about it. Caution against this world Certainly this world is a dirty watering place and a muddy source of drinking. Its appearance is attractive and its inside is destructive. It is a deception, a vanishing reflection and a bent pillar. When its despiser begins to like it and he who is not acquainted with it feels satisfied with it, then it raises and puts down its feet (in joy), entraps him in its trap, makes him the target of its arrows and puts round his neck the rope of death taking him to the narrow grave and fearful abode in order to show him his place of stay and the recompense of his acts. This goes on from generation to generation. Neither death stops from cutting them asunder nor do the survivors keep aloof from committing of sins. Death and Resurrection They are emulating each other and proceeding in groups towards the final objective and the rendezvous of death, till when matters come to a close, the world dies and resurrection draws near. Allah would take them out from the corners of the graves, the nests of birds. the dens of beasts and the centres of death. They hasten towards Him command and run towards the place fixed for their final return group by group, quiet, standing and arrayed in rows. They will be within Allah’s sight and will hear every one who would call them. They would be having the dress of helplessness and covering of submission and indignity. (At this time) contrivances would disappear, desires would be cut, hearts would sink quietly, voices would be curbed down, sweat would choke the throat, fear would increase and ears would resound with the thundering voice of the announcer calling towards the final judgement, award of recompense, striking of punishment and paying of reward. The limitations of life People have been created as a proof of (His) power, have been brought up with authority, they are made to die through pangs, and placed in graves where they turn into crumbs. Then they would be resurrected one by one, awarded their recompense and would have to account for their actions, each one separately. They had been allowed time to seek deliverance, had been shown the right path and had been allowed to live and seek favours, the darkness of doubts had been removed, and they had been let free in this period of life as a training place in order to make preparation for the race on the Day of Judgement, to search for the objective with thoughtfulness, to get time necessary to secure benefits and provide for the next place of stay. No happiness without Piety How appropriate are these illustrations and effective admonitions provided they are received by pure hearts, open ears, firm views and sharp wits. Fear Allah like him who listened (good advice) and bowed before it, when he committed sin he admitted it, when he felt fear he acted virtuously, when he apprehended he hastened (towards good acts), when he believed he performed virtuous acts, when he was asked to take lesson (from the happenings of this world) he did take the lesson, when he was asked to desist he abstained (from evil), when he responded to the call (of Allah) he leaned (towards him), when he turned back (to evil) he repented, when he followed he almost imitated and when he was shown (the right path) he saw it. Such a man was busy in search of truth and got rid (of the worldly evils) by running away. He collected provision (of good acts) for himself, purified his inner self, built for the next world, and took with himself provision for the day of his departure, keeping in view his journey, his requirement and the position of his need. He sent ahead of him for the abode of his stay (in the next world). O’ creatures of Allah, fear Allah keeping in view the reason why He created you and be afraid of Him to the extent He has advised you to do. Make yourself deserve what He has promised you, by having confidence in the truth of His promise and entertaining fear for the Day of Judgement. A part of the same sermon Reminding people of Allah’s bounties He has made for you ears to preserve what is important, eyes to have sight in place of blindness and limbs which consist of many (smaller) parts, whose curves are in proportion with the moulding of their shapes and lengths of their ages, and also bodies that are sustaining themselves and hearts that are busy in search of their food, besides other big bounties, obliging bestowings and fortresses of safety. He has fixed for you ages that are not known to you. He has retained for you remains of the past people for your instruction. Those people enjoyed themselves fully and were completely unhampered. Death overtook them before (satisfaction of) their desires, from which the hands of death separated them. They did not provide for themselves during health of their bodies, and did not take lesson during their youth. Are these people who are in youth waiting for the backbending old age, and those enjoying fresh health waiting for ailments, and these living persons looking for the hour of death? When the hour of departure would be close and the journey at hand, with pangs of grief and trouble, suffering of sorrows and suffocation of saliva, and the time would arrive for calling relations and friends for help and changing sides on the bed. Could then the near ones stop death, or the mourning women do any good? He would rather be left alone in the graveyard confined to the narrow corner of his grave. His skin has been pierced all over by reptiles, and his freshness has been destroyed by these tribulations. Storms have removed his traces and calamities have obliterated even his signs. Fresh bodies have turned thin and withered and bones have become rotten. The spirits are burdened with the weight of sins and have become conscious of the unknown things. But now neither the good acts can be added to nor evil acts can be atoned for by repentance. Are you not sons, fathers, brothers and relations of these dead and are not to follow their footsteps and pass by their paths? But hearts are still unmoved, heedless of guidance and moving on wrong lines, as though the addressee is someone else, and as though the correct way is to amass worldly gains. Preparation for the Day of Judgement And know that you have to pass over the pathway (of sirat) where steps waver, feet slip away and there are fearful dangers at every step. O’ creatures of Allah, fear Allah, like the fearing of wise man whom the thought (of next world) has turned away from other matters, fear (of Allah) has afflicted his body with trouble and pain, his engagement in the night prayer has turned even his short sleep into awakening, hope (of eternal recompense) keeps him thirsty in the day, abstention has curbed his desires, and remembrance of Allah is ever moving his tongue. He entertains fear before dangers. He avoids uneven ways in favour of clear ones. He follows the shortest route to secure his purpose, wishfulness does not twist his thinking and ambiguities do not blind his eyes. He enjoys deep sleep and passes his day happily because of the happiness of good tidings and pleasure of (eternal bounties). He passes the pathway of this world in praiseworthy manner. He reaches the next world with virtues. He hastens (towards virtue) out of fear (for vice). He moves briskly during the short time (of life in this world). He devotes himself in seeking (eternal good), he runs away from evil. During today he is mindful of tomorrow, and keeps the future in his view. Certainly Paradise is the best reward and achievement, which hell is appropriate punishment and suffering. Allah is the best Avenger and Helper and the Qur’an is the best argument and confronter. Warning against Satan I enjoin upon you fear of Allah Who has left no excuse against what He has warned, has exhausted argument (of guidance) about the (right) path He has shown. He has warned you of the enemy that steals into hearts and stealthily speaks into ears, and thereby misguides and brings about destruction, makes (false) promises and keeps under wrong impression, he represents evil sins in attractive shape, and shows as light even serious crimes. When he has deceived his comrades and exhausted the pledge he begins to find fault with what he presented as good, and considers serious what he had shown as light, and threatens from what he had shown as safe. Part of the same sermon dealing with creation of man Or look at man whom Allah has created in the dark wombs and layers of curtains from what was overflowing semen, then shapeless clot, then embryo, then suckling infant, then child and then fully grown up young man. Then He gave him heart with memory, tongue to talk and eye to see with, in order that he may take lesson (from whatever is around him) and understand it and follow the admonition and abstain from evil. When he attained the normal growth and his structure gained its average development he fell in self-conceit and got perplexed. He drew bucketfuls of his desires, got immersed in fulfilling his wishes for pleasures of the world and his (sordid) aims. He did not fear any evil nor got frightened of any apprehension. He died infatuated with his vices. He spent his short life in rubbish pursuits. He earned no reward nor did he fulfil any obligation. Fatal illness overtook him while he was still in his enjoyments and perplexed him. He passed the night in wakefulness in the hardships of grief and pricking of pains and ailments in the presence of real brother, loving father, wailing mother, crying sister, while he himself was under maddening uneasiness, serious senselessness, fearful cries, suffocating pains, anguish of suffocating sufferings and the pangs of death. Thereafter he was clad in the shroud while he remained quiet and thoroughly submissive to others. Then he was placed on planks in such a state that he had been down-trodden by hardships and thinned by ailments. The crowd of young men and helping brothers carried him to his house of loneliness where all connections of visitors are severed. Thereafter those who accompanied him went away and those who were wailing for him returned and then he was made to sit in his grave for terrifying questioning and slippery examination. The great calamity of that place is the hot water and entry into Hell, flames of eternal Fire and intensity of blazes. There is no resting period, no gap for ease, no power to intervene, no death to bring about solace and no sleep to make him forget pain. He rather lies under several kinds of deaths and moment-to-moment punishment. We seek refuge with Allah. The lesson to be learnt from those who have passed away O’ creatures of Allah! where are those who were allowed (long) ages to live and they enjoyed bounty. They were taught and they learnt; they were given time and they passed it in vain; they were kept healthy and they forgot (their duty). They were allowed long period (of life), were handsomely provided, were warned of grievous punishment and were promised big rewards. You should avoid sins that lead to destruction and vices that attract wrath (of Allah). O’ people who possess eyes and ears and health and wealth! Is there any place of protection, any shelter of safety, or asylum or haven, or occasion to run away or to come back (to this world)? If not, “how are you then turned away” (Qur’an, 6:95; 10:34; 35:3; 40:62) and wither are you averting? By what things have you been deceived? Certainly, the share of every one of you from this earth is just a piece of land equal to his own stature and size where he would lie on his cheeks covered with dust. The present is an opportune moment for acting. O’ creatures of Allah, since the neck is free from the loop, and spirit is also unfettered, now you have time for seeking guidance: you are in ease of body; you can assemble in crowds, the rest of life is before you; you have opportunity of acting by will; there is opportunity for repentance, and peaceful circumstances. (But you should act) before you are overtaken by narrow circumstances and distress, or fear and weakness, before the approach of the awaited death and before seizure by the Almighty, the Powerful. as-Sayyid ar-Radi says: It is related that when Amir al-mu’minin delivered this sermon people began to tremble, tears flowed from their eyes and their hearts were frightened. Some people call this sermon the Brilliant Sermon (al-Khutbatu’l-Gharra’)

فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Sermon-083

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.