حکمت 71 نهج البلاغه ( نشانه کمال عقل )
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ .
و درود خدا بر او، فرمود: چون عقل كامل گردد، سخن اندك شود.
And he [peace be upon him] said: When the mind is complete, speech is incomplete.
حکمت 72 نهج البلاغه ( رابطه دنیا و انسان )
وَ قَالَ [عليه السلام] الدَّهْرُ يُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ يُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ يُقَرِّبُ الْمَنِيَّةَ وَ يُبَاعِدُ الْأُمْنِيَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ.
و درود خدا بر او، فرمود: دنيا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى كند، مرگ را نزديك و خواسته ها را دور و دراز مى سازد، كسى كه به آن دست يافت خسته مى شود، و آن كه به دنيا نرسيد رنج مى برد.
And he [peace be upon him] said: Time destroys bodies, renews hopes, brings death closer, and distances desires. Whoever attains it will suffer, and whoever misses it will be tired.
حکمت 73 نهج البلاغه ( ضرورت خودسازی رهبران و مدیران )
وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوار تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
And he [peace be upon him] said: Whoever appoints himself as an imam for the people, let him begin by teaching himself before teaching others, and let his discipline be through his conduct before his discipline with his tongue. And the one who teaches and disciplines himself is more deserving of respect than the one who teaches and disciplines the people.
حکمت 74 نهج البلاغه ( ضرورت یاد مرگ )
وَ قَالَ [عليه السلام] نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: انسان با نَفَسى كه مى كشد، قدمى به سوى مرگ مى رود.
And he [peace be upon him] said: A person’s life is his steps towards his death.
حکمت 75 نهج البلاغه ( توجه به فناپذیری دنیا )
وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود: هر چيز كه شمردنى است پايان مى پذيرد، و هر چه را كه انتظار مى كشيدى، خواهد رسيد.
And he [peace be upon him] said: Everything that is counted will come to an end, and everything that is expected will come to pass.
حکمت 76 نهج البلاغه ( روش تحلیل رویدادها )
وَ قَالَ [عليه السلام] إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا .
و درود خدا بر او ، فرمود: حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى مى كنند.
And he [peace be upon him] said: When matters are ambiguous, the last is considered by the first.
حکمت 77 نهج البلاغه ( دنیاشناسی )
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِى بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِى مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِى بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّى أَ بِى تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّى غَيْرِى لَا حَاجَةَ لِى فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ َلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ .
و درود خدا بر او، فرمود : (ضرار بن ضمرة (15) ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت على [عليه السلام] را در حالى ديدم كه شب، پرده هاى خود را افكنده بود ، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده، به خود مى پيچيد، و محزون مى گريست و مى گفت اى دنيا !!! اى دنياى حرام! از من دور شو، آيا براى من خود نمايى مى كنى ؟ يا شيفتة من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى ؟ هرگز مباد! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده ام ، تا بازگشتى نباشد ، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك و آرزوى تو پُست است. آه از توشة اندك ، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت
And from the story of Dhirar bin Hamza Al-Dhabai when he entered upon Muawiyah and asked him about the Commander of the Faithful, peace be upon him, and he said: I bear witness that I saw him in one of his positions and the night had lowered its curtains and he was standing in his prayer niche, holding his beard, moving like a healthy person, and crying like a sad person, and saying: O world, O world, to you. Have you exposed yourself to me, or have you longed for me? Your time has not come yet. No, be deceived by someone other than me. I have no need of you. I have divorced you three times, with no return in them. So your life is short, your danger is slight, and your hope is insignificant. Oh, for the little provisions, the long road, the distance of the journey, and the great source.
حکمت 78 نهج البلاغه ( شناخت جایگاه جبر و اختیار )
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ [عليه السلام] لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرٍ بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ
وَيْحَكَ لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
و در جواب مرد شامى فرمود: ( مرد شامى پرسيد آيا رفتن ما به شام ، به قضا و قدر الهى است؟ امام با كلمات طولانى پاسخ او را داد ، كه برخى از آن را برگزيديم.)
واى بر او ! شايد قضاء لازم، و قَدُر حُتمى را گمان كرده اى ؟ اگر چنين بود ، پاداش و كيفر، بشارت و تهديد الهى، بيهوده بود! خداوند سبحان ! بندگان خود را فرمان داد در حالى كه اختيار دارند، و نهى فرمود تا بترسند، احكام آسانى را واجب كرد، و چيز دشوارى را تكليف نفرمود، و پاداش اعمال اندك را فراوان قرار داد با نافرمانى بندگان مغلوب نخواهد شد، و با اكراه و اجبار اطاعت نمى شود، و پيامبران را به شوخى نفرستاد، و فرو فرستادن كُتُب آسمانى براى بندگان بيهوده نبود . و آسمان و زمين و آنچه را در ميانشان است بى هدف نيافريد.
And from his speech [peace be upon him] to the Syrian questioner when he asked him whether our march to Syria was by the decree and destiny of Allah after a long speech, this is his chosen one. Woe to you, perhaps you thought it was a binding decree and a decisive destiny. If that were the case, then the reward and punishment would be nullified, and the promise and threat would be dropped. Indeed, Allah, glory be to Him, commanded His servants to choose and forbade them as a warning and imposed a light burden and He did not charge anything that was difficult, and He gave much for little, and He was not disobeyed by force, nor was He obeyed by compulsion, and He did not send the prophets in jest, and He did not send down the books to the servants in vain, nor did He create the heavens and the earth and what is between them in vain. That is the assumption of those who disbelieve, so woe to those who disbelieve from the Fire.
حکمت 79 نهج البلاغه ( ارزش حکمت و بی لیاقتی منافق )
وَ قَالَ [عليه السلام] خُذِ الْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ الْحِكْمَةَ تَكُونُ فِى صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِى صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: حكمت را هر كجا كه باشد، فراگير، گاهى حكمت در سينه منافق است بى تابى كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينة مؤمن آرام گيرد.
And he [peace be upon him] said: Take wisdom wherever it may be, for wisdom may be in the chest of the hypocrite and it will stagnate in his chest until it comes out and settles with its companions in the chest of the believer.
حکمت 80 نهج البلاغه ( مومن و ارزش حکمت )
وَ قَالَ [عليه السلام] الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ .
و درود خدا بر او، فرمود : حكمت، گمشدة مؤمن است، حكمت را فراگير هر چند از منافقان باشد.
And he [peace be upon him] said: Wisdom is the lost property of the believer, so take wisdom even if it comes from the hypocrites.
نظرات کاربران