مجله علمی تفریحی بیبیس
0

طنز انگلیسی “چرا به من زنگ نمي‌زني ” با ترجمه فارسی

بازدید 758

Mrs Harris lives in a small village.

خانم هريس در روستاي كوچكي زندگي مي‌كند.

Her husband is dead, but she has one son.

شوهرش مرده است، اما يك پسر دارد.

He is twenty-one, and his name is Geoff.

او (پسرش) بيست و يك ساله است و نامش جف است.

He worked in the shop in the village and lived with his mother, but then he got work in a town and went and lived there.

او در يك فروشگاه در داخل روستا كار و با مادرش زندگي مي‌كرد، اما پس از آن در شهر كاري به دست آورد و رفت و در آنجا زندگي مي‌كرد.

Its name was Green sea.

نام آن (شهر) گرين‌سي بود.

It was quite a long way from his mother’s village,

آنجا كاملا از روستاي مادرش دور بود

 and she was not happy about this,

. و او (مادرش) از اين وضع خوشحال نبود،

but Geoff  said, There isn’t any good work for me in the country, Mother,

اما جف مي‌گفت: مادر، در روستا كار خوبي براي من وجود ندارد،

 and I can get a lot of money in Green sea

و من مي‌توانم پول خوبي در گرين‌سي به دست بياورم و

and send you some every week.’

مقداري از آن را هر هفته براي شما بفرستم.

Mrs Harris was very angry last Sunday.

يكشنبه‌ي قبل خانم هريس خيلي عصباني بود.

She got in a train and went to her son’s house in Grcensea.

او سوار قطار شد و به سمت خانه‌ي پسرش در گرين‌سي رفت

Then she said to him, Geoff, why do you never phone me?’

. سپس به او گفت: جف، چرا تو هرگز به من زنگ نمي‌زني؟

Geoff laughed. ‘But, Mother,’ he said, ‘you haven’t got a phone.’

جف خنديد و گفت: اما مادر، شما كه تلفن نداريد.

‘No,’ she answered, ‘I haven’t, but you’ve got one!’

او (مادرش) پاسخ داد: نه، من ندارم، اما تو كه داري!.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید