مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی خطبه 210 نهج البلاغه (اقسام احادیث رسیده از پیامبر(ص) واقسام راویان حدیث) با فایل صوتی

بازدید 270

شخصی از احادیث بدعت آور و گوناگونی كه در میان مردم رواج داشت پرسید. امام (ع) فرمود:

احادیثی كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ، هم عام هم خاص، هم محكم هم متشابه، هم احادیثی كه به درستی ضبط گردیده و هم احادیثی كه با ظنّ و گمان روایت شده. در روزگار پیامبر (ص) آن قدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ایستاد و خطابه ایراد كرد و فرمود: «هر كس از روی عمد به من دروغ نسبت دهد، جایگاه او پر از آتش است .» افرادی كه حدیث نقل می كنند چهار دسته اند، كه پنجمی ندارد؛ نخست منافقی كه تظاهر به ایمان میكند و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه می ترسد و نه از آن دوری میجوید و از روی عمد، دورغ به پیامبر (ص) نسبت می دهد. اگر مردم می دانستند كه او منافق دروغگو است، از او نمی پذیرفتند و گفتار دروغین او را تصدیق نمی كردند، اما با ناآگاهی میگویند: او از اصحاب پیامبر است، رسول خدا را دیده و از او حدیث شنیده و از او گرفته است، پس حدیث دروغین او را قبول می كنند. در صورتی كه خدا به تو نسبت به منافقین آن گونه كه لازم بود، آگاهی داد و وصفِ آنان را برای تو بیان داشت. آنان پس از پیامبر (ص) باقی ماندند و به پیشوایان گمراهی و دعوت كنندگان به آتش، با دروغ و تهمت نزدیك شده، پس به آنان ولایت و حكومت بخشیدند، و بر گردن مردم سوار گردیدند، و به وسیله آنان به دنیا رسیدند. همانا مردم هم با سلاطین و دنیا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند، این، یكی از آن چهار گروه است. دسته دوم، كسی كه از پیامبر (ص) چیزی را به اشتباه شنیده، امّا سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است، و با توهّم چیزی را گرفته، امّا از روی عمد دروغ نمیگوید. آنچه در اختیار دارد، روایت كرده و به آن عمل میكند و میگوید: من از پیامبر (ص) آن را شنید هام. اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده و غیر واقعی پنداشته، از او نمی پذیرفتند، خودش هم اگر آگاهی می یافت كه اشتباه كرده، آن را رها میكرد. و سومی، شخصی كه شنیده پیامبر (ص) به چیزی امر فرمود. (امّا) سپس از آن نهی كرد و او نمی داند، یا شنید كه چیزی را نهی كرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهی ندارد، پس نَسخ شده را حفظ كرد، ولی ناسخ را نمی داند. اگر بداند كه حدیث او منسوخ است، تركش می كند، و اگر مسلمانان نیز می دانستند روایت او نَسخ شده، آن را ترك می كردند. دسته چهارم، آن كه نه به خدا دروغ می بندد و نه به پیامبرش (ص) دروغ نسبت میدهد. دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا (ص) دشمن دارد. درآنچه از پیامبر (ص) شنیده، اشتباه نكرده، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است، و آن چنان كه شنیده، بدون كم و كاست نقل می كند. پس او ناسخ را دانسته و به آن عمل كرده، و منسوخ را فهمیده و از آن دوری جسته، خاصّ و عام، محكم و متشابه را شناخته، هر كدام را در جای خویش قرار داده است. گاهی سخنی از رسول خدا (ص) دارای دو معنا بود، سخنی عام، و سخنی خاص، اگر كسی آن را می شنید كه مقصود خدا و پیامبرش را از آن كلام نمی‌فهمید، پس به معنای دلخواه خود تفسیر می كرد، و بدون آن كه معنای واقعی آن را بداند كه برای چه هدفی صادر شد، و چرا چنین گفته شد، حفظ و نقل می كرد. همه یاران پیامبر (ص) چنان نبودند كه از او چیزی بپرسند و معنای واقعی آن را درخواست كنند، تا آنجا كه عدّه ای دوست داشتند عَرَبی بیابانی، یا سؤال كننده ای از آن حضرت چیزی بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، امّا من هرچه از خاطرم میگذشت می پرسیدم و حفظ می كردم. پس این است علل اختلاف روایاتی كه در میان مردم وجود دارد، و علل اختلاف روایات در نقل حدیث.

Someone asked Amir al-mu’minin about concocted traditions and contradictory sayings of the Prophet current among the people, whereupon he said:

Certainly what is current among the people is both right and wrong, true and false, repealing and repealed, general and particular, definite and indefinite, exact and surmised. Even during the Prophet’s days false sayings had been attributed to him, so much so that he had to say during his sermon that, “Whoever attributes falsehoods to me makes his abode in Hell.” Those who relate traditions are of four categories, (2) no more. First: The lying hypocrites The hypocrite is a person who makes a show of faith and adopts the appearance of a Muslim; he does not hesitate in sinning nor does he keep aloof from vice; he wilfully attributes false things against the Messenger of Allah – may Allah bless him and his descendants. If people knew that he was a hypocrite and a liar, they would not accept anything from him and would not confirm what he says. Rather they say that he is the companion of the Prophet, has met him, heard (his sayings) from him and acquired (knowledge) from him. They therefore accept what he says. Allah too had warned you well about the hypocrites and described them fully to you. They have continued after the Holy Prophet. They gained positions with the leaders of misguidance and callers towards Hell through falsehoods and slanderings. So, they put them in high posts and made them officers over the heads of the people, and amassed wealth through them. People are always with the rulers and after this world, except those to whom Allah affords protection. This is the first of the four categories. Second: Those who are mistaken Then there is the individual who heard (a saying) from the Holy Prophet but did not memorise it as it was, but surmised it. He does not lie wilfully. Now, he carries the saying with him and relates it, acts upon it and claims that: “I heard it from the Messenger of Allah. ” If the Muslims come to know that he has committed a mistake in it, they will not accept it from him, and if he himself knows that he is on the wrong he will give it up. Third: Those who are ignorant The third man is he who heard the Prophet ordering to do a thing and later the Prophet refrained the people from doing it, but this man did not know it, or he heard the Prophet refraining people from a thing and later he allowed it, but this man did not know it. In this way he retained in his mind what had been repealed, and did not retain the repealing tradition. If he knew that it had been repealed he would reject it, or if the Muslims knew, when they heard it from him, that it had been repealed they would reject it. Fourth: Those who memorise truthfully The last, namely the fourth man, is he who does not speak a lie against Allah or against His Prophet. He hates falsehood out of fear for Allah and respect for the Messenger of Allah, and does not commit mistakes, but retains (in his mind) exactly what he heard (from the Prophet), and he relates it as he heard it without adding anything or omitting anything. He heard the repealing tradition, he retained it and acted upon it, and he heard the repealed tradition and rejected it. He also understands the particular and the general, and he knows the definite and indefinite, and gives everything its due position. The sayings of the Prophet used to be of two types. One was particular and the other common. Sometimes a man would hear him but he would not know what Allah, the Glorified, meant by it or what the Messenger of Allah meant by it. In this way the listener carries it and memorises it without knowing its meaning and its real intention, or what was its reason. Among the companions of the Messenger of Allah all were not in the habit of putting him questions and ask him the meanings, indeed they always wished that some Bedouin or stranger might come and ask him (peace be upon him) so that they would also listen. Whenever any such thing came before me, I asked him about its meaning and preserved it. These are the reasons and grounds of differences among the people in their traditions.

فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Sermon-210

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید