How can one become so bounded by choices that somebody else makes?
چطور یه نفر بخاطر تصمیمی که بقیه میگیرن انقدر محدود میشه؟
How come we’ve both become a version of a person we don’t even like?
چگونه هر دوی ما تبدیل به نسخه ای از فردی شده ایم که حتی دوستش نداریم؟
We’re in love with the world, but the world just wants to bring us down
ما عاشق زندگی ایم، ولی زندگی فقط میخواد ما رو زمین بزنه
By putting ideas in our heads that corrupt our hearts somehow
با گذاشتن ایده هایی در سرمان که به نوعی قلب ما را خراب می کند
When I was a child, every single thing could blow my mind
وقتی کودک بودم، هر چیزی میتونست باعث شگفتی ام بشه
Soaking it all up for fun, but now I only soak up wine
برای تفریح همه چیزو امتحان میکردم، ولی الان فقط شرابو امتحان میکنم
They say to play hard, you work hard, find balance in the sacrifice
اونا میگن سخت بازی کن، سخت کار کن، در فدا کردن تعادل رو پیدا کن
And yet I don’t know anybody who’s truly satisfied
و من هنوز هم کسیو نمیشناسم که واقعا راضی و خوشحال باشه
You better believe I’m trying (trying, trying)
بهتره باور کنی که من تلاشمو میکنم (تلاش میکنم)
To keep climbing (climbing, climbing)
برای بالا رفتن (بالا رفتن)
But the higher we climb, feels like we’re both none the wiser
اما هر چه بالاتر می رویم، احساس می کنیم که هر دو عاقل تر نیستیم
So I hope I learn to get over myself
پس امیدوارم یاد بگیرم با خودم کنار بیام
Stop trying to be somebody else
دست بردار از تلاش برای کَس دیگری بودن
So we can love each other for free
تا ما بتونیم آزادانه همو دوست داشته باشیم
Everybody wants something, you just want me
هرکسی یه چیزی میخواد، تو فقط منو میخوای
Why am I obsessing about the things I can’t control?
چرا من درمورد چیزایی که نمیتونم کنترل کنم زیادی فکر میکنم؟
Why am I seeking approval from people I don’t even know?
چرا من دنبال تشویق شدن از سمت کسایی ام که حتی نمیشناسم؟
In these crazy times I hope to find something I can cling onto
در این مواقع دیوانه وار امیدوارم چیزی پیدا کنم که بتوانم به آن بچسبم
‘Cause I need some substance in my life
چون تو زندگیم به اشیاء نیاز دارم
Something real, something that feels true
چیزی واقعی، چیزی که درست باشه
You better believe, for you I’ve cried (I’ve cried, I’ve cried)
شما بهتر است باور کنید، برای شما گریه کردم (من گریه کردم، گریه کردم)
High tides (high tides, high tides)
موج های بلند
‘Cause I want you so bad, but you can’t fight fire with fire
چون من تو را خیلی بد می خواهم، اما نمی توانی با آتش با آتش مبارزه کنی
Oh-oh
اوه اوه
So I hope I learn to get over myself
پس امیدوارم یاد بگیرم با خودم کنار بیام
And stop trying to be somebody else
دست بردار از تلاش برای کَس دیگری بودن
Oh, I just want to love you, love you for free
اوه، من فقط میخوام دوست داشته باشم، آزادنه دوست داشته باشم
Everybody wants something from me, you just want me
چون همه ازم یه چیزی میخوان، تو فقط منو میخوای
Listen, I know how low I can go, I give as good as I get
گوش کن، میدونم که چقدر میتونم پایین برم
You get the brunt of it all ’cause you’re all I’ve got left
تو ضربه ی همشو خوردی، چون تو تنها چیزی هستی که واسم مونده
Oh, I hope in time (hope in time)
من به زمان امیدوارم
We both will find (we’ll both find) peace of mind
هردومون به آرامش خاطر میرسیم
Sometimes the road less traveled is the road best left behind
بعضی وقتا جاده ی کم تردد، بهترین جاده ایه که پشت سر رها شده
Well, so I hope I learn to get over myself
پس امیدوارم یاد بگیرم با خودم کنار بیام
Stop trying to be somebody else
دست بردار از تلاش برای کَس دیگری بودن
Oh, I just want to love you, love you for free, yeah
اوه، من فقط میخوام عاشقت باشم، آزادانه دوستت داشته باشم، اره
‘Cause everybody wants something from me, you just want me
چون همه ازم یه چیزی میخوان، تو فقط منو میخوای
You better believe I’m trying (trying, trying)
بهتره باور کنی که من تلاشمو میکنم (تلاش میکنم)
To keep climbing (climbing, climbing)
برای بالا رفتن (بالا رفتن)
But the higher we climb feels like we’re both none the wiser
ولی هرچی بالاتر میریم، حس میکنیم هیچکدوممون فرد عاقل تر نیست
The only regret I have
تنها حسرتی که دارم
I wish that it was just at a different time
اینه که ای کاش اشفته ترین دوره ی زندگیم،
A most turbulent period of my life
تو یه زمانِ دیگه بود…
Why would I put that on you?
چرا باید اونو به تو تحمیل کنم؟
That’s just like a very heavy thing to have to talk about
مثل یه چیز خیلی سنگین میمونه که باید دربارش صحبت کنیم
But because of that period of time
بخاطر اون دوره…
Even though it was so much fun
حتی اگه خیلی خنده دار بود
I didn’t get to go on and make new memories with him
ادامه نمیدادم و باهاش خاطرات جدید میساختم
There was just memories in the big storm
فقط خاطره ها بعدِ یه طوفان بزرگ باقی میمونن…
نظرات کاربران