- عنوان: Twisted Lies
- نویسنده: Ana Huang
- سال انتشار: 2022
- تعداد صفحه: 349
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 1.18 مگابایت
“استلا!” ضربان قلبم تند شد هیچ چیز مثل صدای مردیت باعث جنگ یا فرار من نشد. “آره؟” ترس خود را پشت یک بیان خنثی پنهان کردم. “من اطمینان دارم که شما می توانید همه اقلام را خودتان به دفتر بازگردانید.” کتش را پوشید و کیف دستی اش را روی دوشش انداخت. “من یک رزرو شام دارم که نمی توانم از دست بدهم.” “از-” او از در ناپدید شد. “البته که می توانم”، تمام کردم. عکاس نگاهی دلسوزانه به من انداخت که من با شانه ای خسته پاسخ دادم. من اولین دستیار مجله ای نبودم که تحت یک ظالم رنج می بردم. رئیس، و من آخرین نفر نبودم. روزی روزگاری، کار در یک مجله مد یک رویا بود. اکنون، پس از چهار سال در D.C. Style، واقعیت این شغل، هر درخششی را که زمانی در اختیار داشت، کسل کرده بود. زمانی که عکاسی را جمع کردم، وسایل را در دفتر انداختم و راه افتادم به سمت خانه، پیشانیام از عرق خیس شده بود و ماهیچههایم در راه تبدیل شدن به Jell-O بودند. خورشید نیمه غروب کرده بود. ساعتی پیش، و چراغهای خیابان، درخشش نارنجی مهآلودی را بر پیادهروهای پر از برف میتابید. شهر تحت هشدار کولاک بود، اما هوای بد تا اواخر عصر شروع نمیشد. به جای سوار شدن به مترو، که هر وقت به اندازه یک اینچ برف میبارید، وحشتزده میشد، میتوان فکر کرد با توجه به اینکه هر سال برف میبارید، شهر آمادهتر خواهد بود، اما خیر. نه D.C. من نباید هنگام راه رفتن به تلفنم نگاه می کردم، به خصوص با توجه به آب و هوا، اما نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. ایمیلی را که آن روز بعدازظهر دریافت کرده بودم برداشتم و به آن خیره شدم و منتظر ماندم تا کلمات به چیزی کمتر ناراحتکننده تبدیل شوند، اما هرگز این کار را نکردند.
“Stella!” My heart rate sped up. Nothing triggered my fight or flight like the sound of Meredith’s voice. “Yes?” I hid my trepidation behind a neutral expression. “I trust you can bring all the items back to the office yourself.” She slipped on her coat and tossed her handbag over her shoulder. “I have a dinner reservation I simply can’t miss.” “Of—” She disappeared out the door. “Course I can,” I finished. The photographer shot me a sympathetic look, which I answered with a tired shrug. I wasn’t the first magazine assistant who’d suffered under a tyrannical boss, and I wouldn’t be the last. Once upon a time, working at a fashion magazine would’ve been a dream. Now, after four years at D.C. Style, the reality of the job had dulled any shine the position once held. By the time I packed up the photoshoot, dropped the items off at the office, and started my walk home, my forehead was slick with sweat and my muscles were well on their way to becoming Jell-O. The sun had set half an hour ago, and the streetlights cast a hazy orange glow over the snow-packed sidewalks. The city was under a blizzard warning, but the bad weather wouldn’t kick in until later in the evening. It was also faster for me to walk home than take the Metro, which freaked out whenever there was so much as an inch of snow. One would think the city would be better prepared considering it snowed every year, but nope. Not D.C. I shouldn’t have been looking at my phone while walking, especially given the weather, but I couldn’t help myself. I pulled up the email I’d received that afternoon and stared at it, waiting for the words to rearrange themselves into something less upsetting, but they never did.
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: Twisted Lies
نظرات کاربران