وارد شوید یا یک حساب کاربری جدید ایجاد کنید.
audio
The designer was boasting that his electronic brain could do anything.
طراح یک مغز الکترونیکی داشت در مورد این که اختراعش می تواند هر کاری بکند اغراق می کرد.
He told a sincere friend to ask it any question he wanted. The friend asked the brain, “Where is my father now?”
او به یک رفیق صمیمی گفت که از دستگاه هر سؤالی که تمایل دارد بپرسد. دوستش از دستگاه پرسید: «پدر من اکنون کجاست؟»
The brain answered, “Your father is fishing.”
مغز الکترونیکی پاسخ داد: «پدر تو در حال ماهیگیری است.»
The friend laughed and said “My father, Robert, is at his office, I’ve just spoken to him on the phone!”
دوستش با خنده گفت: «پدر من، رابرت، الان در اداره اش است. من همین الان با او تلفنی صحبت کردم!»
The brain machine said, “Robert is at his office; your father is fishing!”
دستگاه پاسخ داد: «رابرت در اداره اش است؛ پدر تو در حال ماهیگیری است!»
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام*
ایمیل*
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
آموزش نقاشی سیاه قلم
نظرات کاربران