مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود آهنگ “خسته” از امیر عظیمی با متن و ترجمه انگلیسی

بازدید 199

خسته

Tired


خواستم داد شوم گرچه لبم دوختست

I wanted to become a shout although my lips are sewn

خودم و جدم و جد پدرم سوختست

me, my ancestor and my father’s ancestor are burned

خواستم جیغ شوم گریه بی شرط شوم

I wanted to become a scream, an unconditional cry

خواستم از همه ی مرحله ها پرت شوم

I wanted to be thrown off from all levels

کسی از گوشی مشغول به من میخندید

someone was laughing at me behind the busy phone

آخر مرحله شد غول به من میخندید

in the final level, the monster was laughing at me

یک نفر از وسط کوچه صدا کرد مرا

someone called me from the middle of the alley

بازی مسخره ای بود رها کرد مرا

it was such a ridiculous game, he left me

با خودم با همه با ترس تو مخلوط شدم

i had been blended with myself, with everyone, with fear of you

شوت بودم که به بازی بدی شوت شدم

i was fool that’s why i was shoot to the bad game

آنچه میرفت و نمیرفت فرو من بودم

What was sinking and was not sinking, it was me

حافظ این همه اسرار مگو من بودم

i was the keeper of all these secrets

از تحمل که گذشتم به تحمل خوردم

when i passed tolerance, i faced thinking

دردم این بود که از یار خودی گول خوردم

my problem was that someone scored an own goal to me

حرفی از عقل بد اندیش به یک مست زدند

they talked to drunken man about malicious mind

باختیم آخر بازی همگی دست زدند

we lost and they all clapped at the end of the match

از تو آغاز شدم تا که به پایان برسم

i was started from you so i could reach the end

رفتم از کوچه که شاید به خیابان برسم

i went from alley hoping to reach the street

بوی زن دادم و زن داد به موی فشنم! 

i smelled like a woman and a women slept with me because of my hairstyle

راه رفتم که به بیراهه خود مطمئنم

i start walking because i was sure it’s an astray path

خسته از بودن تو خسته تر از رفتن تو

Tired of you being here, more tired of you leaving

خسته از مولوی و شوش به راه آهن تو

tired of roads ending to you

خسته از آنچه که بود و به خدا هیچ نبود

tired what it was and i swear to God it was nothing

خسته از منظره خسته ی تهران در دود

tired of Tehrans landscape in smoke (and air pollution)

مرده بودی و کسی در نفس من جان داشت

you were dead but someone was alive in my breaths

مرده بودی و کسی باز به تو ایمان داشت

you were dead but someone still believed in you

کشتمت تن زده در ورطه ی خون رقصیدم

i killed you! i danced while i was drown in blood

پشت هر میکروفون از فرط جنون رقصیدم

i danced behind every microphone because of my insanity

از گذشته شب تو تا به هنوزم آمد

your night came to my “Still” (Present) from the past

مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد

i got drunken so i don’t realize what has been to me

به خودم زنگ زدم توی شب پاییزی

i called myself in an autumnal night

دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی

i became smoke of cigarette so i don’t see anything

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید