مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود آهنگ “از چی بگم” از یاسر بختیاری (یاس) با ترجمه انگلیسی

بازدید 1180

از چی بگم

What should I talk about?


میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین ؟ راجب چی ؟ باشه بشین

You ask me to sort words together? About what? OK, listen,

چشاتو باز کن ، یه لحظه ماله من باش ، یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

open your eyes, listen to me for a while, Come and feel me for a while.

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم ،از این زمونه و از دلی که تکه تکه است

So give me the microphone so I can tell about this age, about the broken heart.

هر اهنگه منم مساویه ذکر یه درد ، جز اینم ندارم یه فکر بهتر

Each of my songs tell about a pain. Other than this I don’t have a better thought.

از جومونگی بگم که شده سنبل رشادت ، ایران براش شده مثل صندوق تجارت

Shall I talk about Jumong who has become insignia of courage? Iran has become his commerce chest.

پس هنرمنده وطن الان کجاست ؟ نیست ؟ اون تو زیرزمین میخونه ، چونکه مجاز نیست !

So where are this country’s artists? Not here? He/She sings in crypt because it’s illegal [to sing].

از چی بگم برات ؟ انتظار داری جه چیزی از جیب من دراد ؟

What should I tell about for you? What do you expect to come out of my packets?

به جز کاغذ سفیده پاره ، خوب آره رفیق ، حرف توشه ، ولی با خودکار سفید

Other than a piece of white paper, Well, yes dude, there are words on it, but with white pen.

توام مثل منی ، توام کم درد نداری ، درد اصلیت اینکه تو همدرد نداری

 You too are like me. Your pains are not few too. Your major pain is your lack of sympathetic.

من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره ، ولی این اشکها رو کی میخواد گردن بگیره ؟

Im not such a guy who feels pain with these kind of injuries. But who’s going to take responsibility of these tears?

از چی بگم خدا ؟ از این بنده های خسته ؟ از این همه درد تموم دنده هام شکسته

God, what should I talk about? About these tired people? All of my ribs are broken from these much of pain.

خنده هامو نبین ، این خنده هام یه چسبه رو لبم ، این منم با یه رد پای خسته

God, don’t believe my laughter. This laughter is a seal on my lips. This is me with tired tracks.

از چی بگم ، بگو از یه روح زخمی ، که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی

What should I talk about? Ask me to talk about an injured soul, which should face a mountain of hardships alone.

از روزایی که خط خوردن توی تقویم ، خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

Ask me to talk about removed days in calender which tell about a corrupting society.

از چی بگم ؟ از بچه های پایین شهر ؟ که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب ؟

 what should I talk about? About slumdog kids who have food to eat only once in a month?

اونکه تنها دلیل خوابش به عشق فرداست ، تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست

About those whose only reason to sleep is to see tomorrow? About those whose their only recourse to entertain is graveyard?

یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین ، که هستن تو واردات کالای ساخت چین

Or should I talk about the royalty friends reside in mansion? Those who import goods made in china?

تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خوب ؟ ما گفتیمو تموم درد ها ریشه کن شد ؟

You tell me this, what should I talk about? If I tell these will all of pains perish?

از چی بگم برات ؟ شاید قصه دوست داری ، مثل قصه ی اون همکلاسیان روستایی

What should I tell about for you? Maybe you like stories like the story of those villager classmates.

اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت ، داستان نرگس و گلهای باغ میهن

If this story is bitter it’s reality’s fault. Story of Narges [the girl whose classroom is burnt by fire, it’s also the name of a flower.] and flowers of motherland’s garden.

که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی ، یه بخاری جای چراغ نفسوز داشتی …

 Those who sat with a hundred of “why”s and remorse. If only they had a heater instead of the oil lamp.

چراغ افتاد و توی کلاس گُر گرفت ، آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت

The lamp fell and burnt the classroom. The fire ripped children’s skins like a wolf.

یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت : زود بدویین سمت در ، ولی درم قفل بود

An innocent child yelled: Run toward the door as soon as possible, but the door was locked.

چشام خشک شد ، یکم بهم اشک بده ایزد ، این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن ؟

My eyes are dried, God, please give me some tears. With what hands should these kids write their homework? 

کودکی مُرد ، در راه کلاسی که سوخت و منتظره یه جراح پلاستیکه !

The childhood died in the burnt classroom. and waiting for a plastic surgery…

یاس نمیخواد ته قصه رو هرگز ببنده ، چون باز دلش میخواد که نرگس بخنده !

Yas [the singer] doesnt want to close the story because he wants Narges to laugh again.

از چی بگم ؟ صبح نشده غروب زد ، تو قلب بچه های مدرسه ی درود زن …

What should I talk about? Sundown came before the morning arrives, in the hearts of the children of village Dorudzan.

غصه نخور ، صدام بشنو از زیر خونت ، من صداتو به گوش همه میرسونم

Don’t be sad, hear my voice from your home. I reach your voice to everyone.

از چی بگم ؟ دلی که فقط اسمش دله یا عمری که نصفش اشکه ، نصفش گِله ؟

 what should I talk about? About the heart which has only the name of the heart? About the life which is half tears and half mud?

یا از روح توی زندون که جسمش وله ؟ آدم مجبور که با شرایط وفقش بده !

Or about the soul in prison whose body is astray? One should stabilize it with conditions.

از چی بگم ، بگو از یه روح زخمی ، که باید یک تنه بره تو قلب کوه سختی

What should I talk about? Ask me to talk about an injured soul, which should face a mountain of hardships alone.

ولی قصم به خدا ، قصم به روح تختی ، که من بدون ترس میرم به سوی تقدیر

But I swear to God, to Takhti’s soul [Takhti is a former Persian wrestler.] I go toward destiny without any fears.

خیلی خشنِ زندگی ولی خوصله کردم ، تو فَشن زندگی من یه مُدل دردم

 Life is too harsh but I’ve borne with it. In life’s fashion I’m a model of pain.

ولی دفتر گذشته هامو ذره ذره کردم

I’ve torn the notebook of my past into pieces.

اومدم جلو که پی درد سر بگردم

I’ve come to ask for trouble.

از چی بگم

What should I talk about?

از چی بگم؟

What should I talk about?

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید