افق روشن
The luminous horizon
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
One day we will find our doves again
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
and kindness will hold beauty‘s hand.
روزی که کمترین سرود
One day when the slightest hymn
بوسه است
is a kiss
و هر انسان
and each human
برای هر انسان
to each human
برادریست.
is a brother
روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند
one day when they won‘t close the doors
قفل
locks
افسانهییست
are myths
و قلب
and the heart
برای زندگی بس است.
suffices for living
روزی که معنای هر سخن دوستداشتن است
one day when the meaning of each sound is to love
تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.
lest on your last word, you seek a sound
روزی که آهنگِ هر حرف، زندگیست
one day when the rhythm of each word is life
تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُستوجوی قافیه نبرم.
lest I suffer the scouring of a rhyme for my poem
روزی که هر لب ترانهییست
one day when each lip is a melody
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
so that the slightest hymn shall be a kiss
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
one day when you come back forever come back
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
and kindness becomes beauty
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم…
one day when we will cast seeds for our doves…
و من آن روز را انتظار میکشم
I will await that day
حتا روزی
even on the day
که دیگر
when I
نباشم.
no longer am
نظرات کاربران