ــ تو کجایی؟
-Where are you?
در گسترهی بیمرزِ این جهان
In this borderless realm of the world
تو کجایی؟
Where are you?
ــ من در دورترین جای جهان ایستادهام:
– I am standing at the farthest end of the world
کنارِ تو.
By your side.
ــ تو کجایی؟
– Where are you ?
در گسترهی ناپاکِ این جهان
In this impure realm of the world
تو کجایی؟
Where are you?
ــ من در پاکترین مُقامِ جهان ایستادهام:
– I am standing in the purest spot of the world
بر سبزهشورِ این رودِ بزرگ که میسُراید
By the saline grass of this large river which is singing
برای تو.
for you
در لحظه
At the moment
به تو دست میسایم و جهان را درمییابم،
I touch you and feel the world.
به تو میاندیشم
I think about you
و زمان را لمس میکنم
And touch the time
معلق و بیانتها
floating and infinite
عُریان.
naked.
میوزم، میبارم، میتابم.
I blow , I rain, I shine
آسمانم
I am the sky
ستارگان و زمین،
Stars and the earth.
و گندمِ عطرآگینی که دانه میبندد
And that perfumed wheat which seeds
رقصان
While dancing
در جانِ سبزِ خویش.
Inside its green life.
از تو عبور میکنم
I pass through you
چنان که تُندری از شب. ــ
as a thunder passes through the night.—
میدرخشم
I shine
و فرو میریزم.
and fall down.
نظرات کاربران