سه بچه خوک روزی روزگاری سه بچه خوک بودند و زمانش رسیده بود که خونه رو ترک کنن و برن به دنبال بختشون. قبل رفتنشون, مادرشون به اونها گفت ” هر کاری می کنین به ادامه مطلب
داستان حادثهای در پل اول کریک اثر امبروس بیرس مردی روی پل آلابامای شمالی ایستاده، به آبی که بیست متر پایینتر به تندی جریان داشت، مینگریست. دستهای او را از پشت با ریسمانی بسته بودند ادامه مطلب
جونور وحشتناک یکی بود یکی نبود. خانومی در شهری زندگی می کرد که بسیار خوشرو و خوش خنده بود. این خانوم سن بالایی داشت، فقیر بود و تنها زندگی می کرد. درآمد او بسیار کم ادامه مطلب
هدیهای برای مگی یک دلار و هشتاد و هفت سنت.همه ی پول همین بود.و شصت سنت آن هم که بصورت پنی بود. دانه دانه ی این پنی ها در یک زمانی پس انداز شده بودند ادامه مطلب
دخترک کبریت فروش اثر هانس کریستین اندرسن دخترک کبریت فروش (The Little Match Girl) یکی از داستانهای مطلوب دختر افسانهای است. که توسط هانس کریستین آندرسن است در دسامبر ۱۸۴۵ به چاپ رسید و نشان ادامه مطلب
ساخت یک آتش اثر جک لندن روز ، سرد و ابری آغاز شده بود ، بسیار سرد وابری . مرد از باریک راه اصلی رودخانه ” یوکن ” فاصله گرفت و از کناره خاکی و ادامه مطلب