آنگاه كه شعار خوارج را شنید كه می گویند، لاحكم اِلا لِلّه در سال 38 هجری در مسجد كوفه فرمود: سخن حقّی است، كه از آن ارادۀ باطل شد! آری درست است، فرمانی جز فرمان ادامه مطلب
پس از شنیدن تهاجم یكی از افسران معاویه، نعمان بن بشیر به «عین التّمر ،» سرزمین آباد قسمت غربی فرات و كوتاهی كوفیان در سال 39 هجری در كوفه فرمود: گرفتار كسانی شدهام كه چون ادامه مطلب
در سال 37 هجری پس از جنگ صفّین و ماجرای حكمیت در تعریف « شُبهه » فرمود: شُبهه را برای این شُبهه نامیدند كه به حق شباهت دارد. امّا نور هدایت كننده دوستان خدا، در ادامه مطلب
پس از فرو نشاندن شورش نهروان در سال 38 هجری در كوفه ایراد فرمود كه شبیه یك سخنرانی است. آنگاه كه همه از ترس سُست شده، كنار كشیدند، من قیام كردم، و آن هنگام كه ادامه مطلب
برای هشدار و نصیحت خوارج نهروان و تذكّر اشتباهات آنان در ماه صفر سال 38 هجری فرمود شما را از آن می ترسانم! مبادا صبح كنید در حالی كه جنازه های شما در اطراف رود ادامه مطلب
پس از اطّلاع از ماجرای حكمیّت و نیرنگ عمروعاص که ابوموسی را فریب داد و طبق شروطی كه برای حكمیّت قبول كردند عملی نشد امام (ع) این خطبه را در سال 38 هجری ایراد فرمود ادامه مطلب
این خطبه را پس از شكست شورشیان خوارج، در سال 38 هجری برای بسیج كردن مردم جهت مبارزه با شامیان در « نخیلۀ كوفه » ایراد فرمود. نفرین بر شما كوفیان! كه از فراوانی سرزنش ادامه مطلب
در سال 36 هجری به هنگام عزیمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثین در سرزمین ذی قار، این خطبه را ایراد فرمود: ابن عبّاس می گوید: در سرزمین «ذی قار»، خدمت امام (ع) رفتم ادامه مطلب
در سال 37 هجری در مسجد كوفه در شناخت مردم و روزگاران پس از پیامبر (ص) ایراد فرمود. ای مردم! در روزگاری كینه توز، و پر از ناسپاسی و كفران نعمتها، صبح كردهایم، كه نیكوكار، ادامه مطلب
در آغاز جنگ جَمَل در سال 36 هجری، ابن عبّاس را برای پند دادن به سوی زبیر فرستاد و فرمود: با طلحه، دیدار مكن، زیرا در برخورد با طلحه، او را چون گاو وحشی مییابی ادامه مطلب