پس از عزل محمد بن ابی بكر در سال 38 هجری و نصب مالک اشتر به فرمانداری مصر، برای دلجویی از محمّد بن ابی بكر نوشت. پس از یاد خدا و درود، به من خبر ادامه مطلب

یه صدا A Voice یه صدا یه دفعه گفت یعنی چی میشه تهش Suddenly, a voice said: “What’s going to happen finally?” یه حسی میگفت این حالتا برات عادی میشه تهش A feeling would say ادامه مطلب

Well……..‘Way down in Louisiana close to New Orleansاون پایین های لوئیزیانا نزدیک نیو اورلین ‘Way back up in the woods among the evergreensتوی راه پر درختی که از بین درختای همیشه سبز می گذره Stood ادامه مطلب

تيمارستان Asylum تو تیمارستان عشقت، واژه هامو بستری کن in your love’s asylum , Hospitalize my words شبامو لبریز خورشید، روزامو خاکستری کن make my nights full of sun , make my days grey منو ادامه مطلب

함께 하는 공간 (공간)فضایی برای با هم بودن (فضا) 이 행복한 순간 (순간)این لحظه شاد (لحظه) 우리를위한 시간 (시간)زمان برای ما (زمان) 영화 나 모들가 (모들가)از من فیلم بگیر Oh-oh-oh-Yeah (Let’s go!)اوه-اوه-آره (بزن بریم!) Soop, ادامه مطلب

I’m super shy, super shy بیش از حد خجالتیم، بیش از حد خجالتی But wait a minute while I make you mine, make you mine اما فقط یک دقیقه کافیه تا تو رو مال خودم ادامه مطلب

Bitiremedimنتونستم تمومش کنم Ne yapsam da senden gidemiyorumهر کاری میکنم نمیتونم ترکت کنم Baş edemedimمن نمیتونستم کنار بیام İftiharlarıma yenilip eziliyorumمن مغلوب غرورم شدم Güvenemedimنتونستم اعتماد کنم Beni kaç kere vurdun sırtımdanچند بار از پشت ادامه مطلب

Bu saatten sonra fark etmezاز این ساعت به بعد دیگه فرقی نمیکنه Doğrusu yordamıyla çözeriz biz artıkدیگه از این به بعد خودمون درستش میکنیم Geçmişindeki hikâye beni üzmezدیگه گذشته ات منو ناراحت نمیکنه Nasılsa yenisini ادامه مطلب

(Ah)(Ah) There are no more tears to cryدیگه اشکی برای ریختن باقی نمونده I heard you beggin’ for lifeشنیدم داری برای زندگی التماس می‌کنی Runnin’ out of medicineداروها داره تموم می‌شه You’re worse than you’ve ادامه مطلب

Baby, tell me that you want meعزیزم، بهم بگو که منو می‌خوای Yeah, I’m thinkin’ ’bout it all the timeآره، من همیشه بهش فکر می‌کنم Put your hands all on my bodyدستاتو روی بدنم بذار ادامه مطلب

بدنا نولع الجو.. والجو يولعنا نسهر لطلوع الضو.. نحنا واللي معنامیخوایم صحنه رو به آتیش بکشیم تا صحنه ما رو بسوزونه با ما و کسایی که اینجا هستن تا سحر بیدار بمون قلك أنا يا ادامه مطلب

I’m in the thick of it, everybody knowsمن توی اوجش هستم، همه می‌دونن They know me where it snows, I skied in and they frozeمی‌شناسنم جایی که برف می‌باره، من اسکی کردم و اونا یخ ادامه مطلب

No sé lo que piensas, Me tienes dando vueltaنمیدونم داری باهام چی کار میکنی، باعث شدی هوش و حواسمو از دست بدم Te vas y regresas, me daña la cabezaکاری میکنی برم ولی دوباره برگردم، ادامه مطلب

Quiere que lo hagamos en diferentes partesاون میخواد ما کارای مختلفی رو انجام بدیم Pero estoy cansada de desilusionesولی من از سرخوردگی(ناامیدی)خسته شدم Hace mucho tiempo no creo en los hombresیه مدت طولانی ی میشه ادامه مطلب