حکمت 41 نهج البلاغه ( رابطه عقل و گفتار )
قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ.
دل احمق در دهان اوست و زبان عاقل در دلش، و هر دو يك معنى است.
The heart of the fool is in his mouth, but the tongue of the wise is in his heart.
حکمت 42 نهج البلاغه ( بیماری سبب ریزش گناهان )
وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا:
جَعَلَ اللَّهُ مَا كَانَ [مِنْكَ] مِنْ شَكْوَاكَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِكَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِيهِ وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَيْدِي وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ.
خداوند بيمارى تو را كه از آن شكوه مى كنى، سبب كاستن از گناهانت قرار داده. زيرا در بيمارى اجر و ثوابى نيست، ولى گناهان را مى ريزد، آنسان، كه برگ درختان مى ريزند. اجر و ثواب، حاصل گفتار به زبان است و كردار به دست و پاى. خداوند به سبب صدق نيت و باطن پاك، هر كس را كه خواهد، به بهشت مى برد.
And he (peace be upon him) said to some of his companions regarding an illness he had: May Allah make your complaint an expiation of your sins, for there is no reward in illness, but it expiates sins and removes them to the point of leaves. The reward is in what is said with the tongue and what is done with the hands and feet. And God Almighty admits whomever He wills of His servants into Paradise, based on sincerity of intention and good character.
حکمت 43 نهج البلاغه ( وصف یاری شایسته )
وَ قَالَ (علیه السلام) فِي ذِكْرِ خَبَّابِ بْنِ الْأَرَتِّ:
[رَحِمَ] يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً.
هنگامى كه از خبّاب من الارت ياد مى كرد چنين فرمود:
خداوند خبّاب بن الارتّ را رحمت كند. به رغبت اسلام آورد و در عين اطاعت، مهاجرت كرد و به آنچه روزيش داده بودند، قناعت نمود و از خدا راضى بود و مجاهد زيست.
And he (peace be upon him) said in mentioning Khabab bin Al-Arat: May God have mercy on Khabab bin Al-Arat, for he converted to Islam willingly, migrated willingly, was content with sufficiency, was pleased with God, and lived as a fighter.
حکمت 44 نهج البلاغه ( خوشا به حال اینان )
وَ قَالَ (علیه السلام): طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ.
خوشا به حال كسى كه همواره به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل كند و به آنچه روزيش داده اند، قانع باشد و از خداى راضى.
He (peace be upon him) said: Blessed is he who remembers the afterlife, works for the reckoning, is content with sufficiency, and is pleased with God.
حکمت 45 نهج البلاغه ( حب علی ، معیار ایمان )
وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي، وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي؛ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِيَ، فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ (صلی الله علیه وآله) أَنَّهُ قَالَ: “يَا عَلِيُّ لَا يُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا يُحِبُّكَ مُنَافِقٌ”.
و فرمود (ع): اگر به اين شمشيرم بر بينى مؤمن زنم كه با من دشمن شود، دشمن نشود و اگر همه جهان را به كام منافق ريزم كه با من دوست گردد، دوست نگردد. و اين، از آن روست، كه حكم خداى بر زبان پيامبر امّى (صلى الله عليه و آله) گذشت كه فرمود: يا على، مؤمن تو را دشمن نشود و منافق دوست نگردد.
And he (peace be upon him) said: If I were to strike the nose of a believer with this sword of mine so that he would hate me, he would not hate me, and if I were to pour the whole world on a hypocrite so that he would love me, he would not love me. And that is because it was decreed and fulfilled on the tongue of the illiterate Prophet (may God bless him and his family) that he said: “O Ali, no believer will hate you and no hypocrite will love you.”
حکمت 46 نهج البلاغه ( عجب و غرور آفت حسنات )
وَ قَالَ (علیه السلام): سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ، خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ.
و فرمود (ع): گناهى كه اندوهگينت سازد، در نزد خدا بهتر است از كار نيكى كه به خودپسنديت وادارد.
He (peace be upon him) said: A bad deed that upsets you is better in the sight of God than a good deed that pleases you.
حکمت 47 نهج البلاغه ( معیار صداقت و شجاعت و عفت )
وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ.
و فرمود (ع): مقام و مرتبت هركس به قدر همت اوست و صدق او بهقدر جوانمردى اوست و شجاعتش به قدر حميّت اوست و عفّت او به قدر غيرت اوست.
He (peace be upon him) said: A man’s worth is according to his ambition, his truthfulness is according to his chivalry, his courage is according to his pride, and his chastity is according to his jealousy.
حکمت 48 نهج البلاغه ( دوراندیشی و تفکر ، راه پیروزی)
وَ قَالَ (علیه السلام): الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ.
و فرمود (ع): پيروزى به دورانديشى است و دورانديشى به جولان انديشه و انديشه به نگاه داشتن اسرار است.
He (peace be upon him) said: Victory is achieved through decisiveness, decisiveness is through sound judgment, and judgment is through protecting secrets.
حکمت 49 نهج البلاغه ( تفاوت افراد کریم و لئیم )
وَ قَالَ (علیه السلام): احْذَرُوا صَوْلَةَ الْكَرِيمِ إِذَا جَاعَ، وَ اللَّئِيمِ إِذَا شَبِعَ.
و فرمود (ع): از تعرض كريمان، چون گرسنه شوند و از تعرض فرومايگان، چون سير شوند، حذر كنيد.
He (peace be upon him) said: Beware of the attack of the generous when he is hungry, and the attack of the ignoble when he is full.
حکمت 50 نهج البلاغه ( راه جذب دل ها )
وَ قَالَ (علیه السلام): قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ، فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْه.
و فرمود (ع): دلهاى مردان رمنده است، هر كه آنها را به دست آورد، به او روى نهند.
He (peace be upon him) said: The hearts of men are wild, so whoever tries to win them over, they will turn to him.
نظرات کاربران