مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی نامه 62 نهج البلاغه (علل فتنه‌ها و مظلومیّت، دشمن شناسی و شجاعت امام(ع)) با فایل صوتی

بازدید 338

نامه به مردم مصر، كه همراه مالك اشتر در سال 38 هجری فرستاد.

پس از یاد خدا و درود! خداوند سبحان محمّد  (ص) را فرستاد تا بیم دهنده جهانیان، و گواه پیامبران پیش از خود باشد. آنگاه كه پیامبر  (ص) به سوی خدا رفت، مسلمانان پس از وی در كار حكومت با یكدیگر درگیر شدند. سوگند به خدا! نه در فكرم می‌گذشت، و نه در خاطرم می آمد كه عرب، خلافت را پس از رسول خدا  (ص) از اهل بیت او بگرداند، یا مرا پس از وی از عهده دار شدن حكومت باز دارند، تنها چیزی كه نگرانم كرد شتافتن مردم به سوی فلان شخص بود كه با او بیعت كردند. من دست باز كشیدم، تا آنجا كه دیدم گروهی از اسلام بازگشته، م یخواهند دین محمد  (ص) را نابود سازند، پس ترسیدم كه اگر اسلام و طرفدارانش را یاری نكنم، رخنه ای در آن بینم یا شاهد نابودی آن باشم، كه مصیبت آن بر من سخت تر از رها كردن حكومت بر شماست، كه كالای چند روزه دنیاست و به زودی ایّام آن می گذرد چنان كه سراب ناپدید شود، یا چونان پاره های ابر كه زود پراكنده می گردد. پس در میان آن آشوب و غوغا بپاخاستم تا آن كه باطل از میان رفت، و دین استقرار یافته، آرام شد. (بخشی از همین نامه است؛) به خدا سوگند! اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، در حالی كه آنان تمام روی زمین را پر كرده باشند، نه باكی داشته، و نه می هراسم. من به گمراهی آنان و هدایت خود كه بر آن استوارم، آگاهم، و از طرف پروردگارم به یقین رسید هام، و همانا من برای ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او امیدوارم. لكن، از این اندوهناكم كه بی خردان و تبهكاران این امّت، حكومت را به دست آورند، آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را به بردگی كشند، با نیكوكاران در جنگ، و با فاسقان همراه باشند، زیرا از آنان كسی در میان شماست كه شراب نوشید و حد بر او جاری شد، و كسی كه اسلام را نپذیرفت، امّا به ناحق بخشش هایی به او عطا گردید. اگر اینگونه حوادث نبود شما را برنمی انگیختم، و سرزنشتان نمی كردم، و شما را به گردآوری تشویق نمی‌كردم، و آنگاه كه سر باز می‌زدید، رهایتان می كردم. آیا نمی بینید كه مرزهای شما را تصرّف كردند و شهرها را گشودند و دستاوردهای شما را غارت كردند و در میان شهرهای شما آتش جنگ را برافروختند؟. برای جهاد با دشمنان كوچ كنید، خدا شما را رحمت كند، در خانه های خود نمانید، كه به ستم گرفتار، و به خواری دچار خواهید شد، و بهره زندگی شما از همه پست تر خواهد بود، و همانا برادر جنگ، بیداری و هوشیاری است، هرآن كس كه به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید! با درود.

[ A letter to the Egyptians which Imam Ali (a) handed over to Maalik bin Haarith Ashtar to take with him when he was appointed as the Governor of that province. ]

The Almighty Allah, Glory be to Him, entrusted our Holy Prophet (s) with the mission of warning the people of the evil effects of their vicious actions and of bearing testimony to the truth actually taught and preached by other prophets. When the Holy Prophet (s) passed away, the Muslims started a tug-of-war for the caliphate. I swear by Allah that at that juncture it could not even be imagined that the Arabs would snatch the seat of the caliphate from the family and descendants of the Holy Prophet (s) and that they would be swearing the oath of allegiance for the caliphate to a different person. At every stage I kept myself aloof from that struggle of supremacy and power-politics till I found the heretics had openly taken to heresy and schism and were trying to undermine and ruin the religion preached by our Holy Prophet (s). I felt afraid that, even after seeing and recognizing the evil, if I did not stand up to help Islam and the Muslims it would be a worse calamity to me than my losing authority and power over you, which was only a transient and short-lived affair. Therefore, when I stood up amidst the sweeping surge of innovations and schism the dark clouds of heresy dispersed, falsehood and schism were crushed and the religion was saved. I swear by Allah that if I alone come out to face them and if all the world joins them, I shall neither feel nervous nor will I attach any care to their following. By the Grace of Allah, I know fully well what kind of reprobates they are and how they persist in vice and sin. I am very anxious to reach the Realm of Allah and I earnestly hope and pray for His Blessings and Favours. But it grieves me to see that this nation and country is being ruled by uneducated, unwise and vicious rulers. They grasp the wealth of the country and drive its people into slavery. They hate pious and good people and quarrel or fight with them. They gather heretics and sinners around them and are happy in such company. You have had experience of some of them. One of them was punished for drinking wine. Among this crowd there is a man who did not embrace Islam until he found Islam to be not a faith or religion but a powerful State offering enormous possibility of gaining power and wealth. If I had no desire of saving Islam and Islamic society from the influence and sway of such people, I would not have called you for Jihad, I would not have tried to make you see the reality of the situation, I would not have exerted myself to assemble you and I would not have persuaded you to defend the cause of Allah and finding you so indifferent towards the good of Islam and observing your reluctance to help its cause, I would have left you to your condition. Do you not see and realize that the boundaries of your State are getting shorter and shorter daily and parts of your kingdom are being snatched and usurped, your properties are being confiscated and your cities are being invaded. May Allah have Mercy upon you. Come out to defend your country, your property and your religion from the in-roads of your enemies. Do not be lazy, careless and cowardly, otherwise your lot will be only disgrace. Remember, a warrior is always wary and vigilant and never careless and negligent. Whoever is careless about his cause, his enemy will not sleep over this advantage.

فایل صوتی فارسی مربوط به این نامه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Letter-62

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید