مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی نامه سوم نهج البلاغه (هشدار از بی اعتباری دنیای حرام) با فایل صوتی

بازدید 322

به امام (ع) خبر دادند كه شریح بن حارث، قاضی امام، خانه ای به 80 دینار خرید، او را احضار كرده، فرمود:

به من خبر دادند كه خانه ای به هشتاد دینار خریده ای، و سندی برای آن نوشته ای، و گواهانی آن را امضا كرده اند. (شریح گفت: آری ای امیرمؤمنان!. امام (ع) نگاه خشم آلودی به او كرد و فرمود:) ای شریح! به زودی كسی به سراغت می آید كه به نوشته ات نگاه نمی‌كند، و از گواهانت نمی پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون كرده و تنها به قبر بسپارد. ای شریح! اندیشه كن كه آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی، كه آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده ای. امّا اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودی، برای تو سَنَدی می نوشتم كه دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر، رغبت نمی كردی. آن سند را چنین می‌نوشتم : این خانه ای است كه بنده ای خوار آن را از مرده ای آماده كوچ خریده، خانه ای از سرای غرور، كه در محلّه نابودشوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد. این خانه به چهار جهت منتهی می گردد: یك سوی آن به آفتها و بلاها، سوی دوم آن به مصیبتها، و سوی سوم به هوا و هوسهای سُست كننده، و سوی چهارم آن به شیطان گمراه كننده ختم می‌شود، و دَرِ خانه به روی شیطان گشوده است. این خانه را فریب خورده آزمند، از كسی كه خود به زودی از جهان رخت بر می بندد، به مبلغی كه او را از عزّت و قناعت خارج و به خواری و دنیاپرستی كشانده، خریداری كرده است. هرگونه نقصی در این معامله باشد، بر عهده پروردگاری است كه اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جبّاران را گرفته، و سلطنت فرعونها چون «كسری » و «قیصر » و «تُبَّع » و «حمیر » را نابود كرده است. آنان كه مال فراوان گرد آورده بر آن افزودند، و آنان كه قصرها ساخته، و محكم كاری كردند، طلا كاری كرده، و زینت دادند، فراوان اندوختند، و نگهداری كردند، و به گمان خود برای فرزندان خود باقی گذاشتند، همگی آنان به پای حسابرسی الهی، و جایگاه پاداش و كیفر رانده می شوند. آنگاه كه فرمان داوری و قضاوت نهایی صادر شود «پس تبهكاران زیان خواهند دید ». به این واقعیتها عقل گواهی می دهد، هرگاه كه از اسارت هوای نفس نجات یافت، از دنیاپرستی به سلامت بگذرد.

[ Shurayh bin Haarith had been holding an important post during the previous regimes. Imam Ali (a) had also appointed him as a Qadhi (Chief Judge) of Kufa. It was brought to the notice of Imam Ali (a) that he had purchased a house for himself in the city (rather a costly and expensive house, perhaps more expensive and luxurious than his status demanded and that too rather at a cheaper price). Imam Ali (a) called him and asked of him: “I am given to understand that you have purchased this house for eighty dinars and a sales deed has also been completed regularizing it with signatures of witnesses”. Shurayh replied, “O Amir al-Mu’minin this is a fact”. Hearing this Imam Ali (a) felt annoyed and said to him: “Shurayh be warned that a thing (death) will come to you; it will not take any notice of this sales deed nor will it accept the testimony of the witnesses but it will take you out of this house alone and unattended and will drag you to your grave. And before such a thing happens, you must think well over the fact whether you have purchased this house with the money which does not belong to you but to somebody else and whether the purchase price was acquired with foul means or it was an ill-gotten wealth, which met its cost, if it was so, then remember that you will part (through death) with this house and in the bargain you will lose your place in Paradise. If you had come to me prior to this transaction I would have drafted such a sales deed for you that you would not have cared to purchase this property even for a dirham. You know what the transfer deed would have been like, it would have been phrased in the following words: ] A humble and powerless creature has purchased this house from another mortal being, its boundaries are as follows: On one side it is bounded by calamities and disasters, on the other side with disappointments and sorrows, on the third side its borders are covered with inordinate and excessive desires ending in failures and on the fourth side it adjoins the misleading and captivating allurements of Satan, and the door of this house opens towards this fourth side. A man leading his life under the merciless grip of intemperate and disorderly desires has purchased this house from another person who is being relentlessly pursued by death. And for the purchase price he has bargained the glory of an honourably contented and respectable way of living against the detestable life of submitting to every form of humiliation for profits and pleasures. The buyer had not realized what sorrows and degradations he was purchasing and what he was paying in by way of the cost.

فایل صوتی فارسی مربوط به این نامه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Letter-03

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید