مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود آهنگ فرانسوی Hier encore از Charles Aznavour با متن و ترجمه

Hier encore, j’avais vingt ans
تا همین دیروز، بیست سالم بود
Je caressais le temps, et jouais de la vie
با زمان بازی می‌کردم، از زندگی لذت می‌بردم
Comme on joue de l’amour, et je vivais la nuit
همون‌جوری که آدم با عشق بازی می‌کنه، من شب‌زنده‌دار بودم
Sans compter sur mes jours, qui fuyaient dans le temps
بدون اینکه روزهامو بشمرم، که همین‌جوری از بین می‌رفتن توی زمان
J’ai fait tant de projets, qui sont restés en l’air
کلی برنامه ریختم، که هیچ‌کدوم عملی نشدن
J’ai fondé tant d’espoirs, qui se sont envolés
کلی امید بستم، که همشون پَر کشیدن رفتن
Que je reste perdu, ne sachant où aller
تا جایی که گم شدم، نمی‌دونستم باید کجا برم
Les yeux cherchant le ciel, mais le cœur mis en terre
چشام دنبال آسمون بود، ولی دلم دفن شده بود توی خاک
Hier encore, j’avais vingt ans
تا همین دیروز، بیست سالم بود
Je gaspillais le temps, en croyant l’arrêter
وقتمو هدر می‌دادم، چون فکر می‌کردم می‌تونم متوقفش کنم
Et pour le retenir, même le devancer
و واسه نگه‌داشتنش، حتی سعی می‌کردم ازش جلو بزنم
Je n’ai fait que courir, et me suis essoufflé
فقط دویدم و دویدم، تا اینکه نفس‌م برید
Ignorant le passé, conjuguant au futur
گذشته رو نادیده گرفتم، و فقط از آینده حرف می‌زدم
Je précédais de moi toute conversation
همیشه حرف خودمو اول می‌زدم، حرف کسی برام مهم نبود
Et donnais mon avis, que je voulais le bon
همیشه نظر می‌دادم، فکرم این بود که نظرم درسته
Pour critiquer le monde, avec désinvolture
تا دنیا رو راحت و بی‌خیال قضاوت کنم
Hier encore, j’avais vingt ans
تا همین دیروز، بیست سالم بود
Mais j’ai perdu mon temps à faire des folies
ولی وقتمو پای کارهای احمقانه هدر دادم
Qui ne me laissent au fond rien de vraiment précis
که آخرش هیچ چیز خاصی برام باقی نذاشتن
Que quelques rides au front, et la peur de l’ennui
فقط چندتا چین‌وچروک روی پیشونی و یه ترس از بی‌حوصلگی
Car mes amours sont mortes, avant que d’exister
چون عشق‌هام قبل از اینکه شروع شن، تموم شدن
Mes amis sont partis, et ne reviendront pas
دوستام رفتن و دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گردن
Par ma faute j’ai fait le vide autour de moi
با اشتباه‌های خودم، دور و برمو خالی کردم
Et j’ai gâché ma vie, et mes jeunes années
و زندگیمو، جوونیمو، همه‌چی رو خراب کردم
Du meilleur et du pire, en jetant le meilleur
از خوب و بد، ولی خوبیارو دور انداختم
J’ai figé mes sourires, et j’ai glacé mes pleurs
لبخندامو خشک کردم، اشکامو یخ زدم
Où sont-ils à présent…
الان کجان
À présent mes vingt ans?
بیست سالگیم الان کجاست؟

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

X
آموزش نقاشی سیاه قلم کانال ایتا