مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی خطبه 224 نهج البلاغه (پرهیز از ستمکاری و زهد آن بزرگوار) با فایل صوتی

بازدید 280

این سخنرانی، در شهر كوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد.

سوگند به خدا! اگر تمام شب را بر روی خارهای سَعدان به سر ببرم، و یا با غُل و زنجیر به این سو یا آن سو كشیده شوم، خوشتر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم كرده، و چیزی از اموال عمومی را غصب كرده باشم. چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خویش، كه به سوی كهنگی و پوسیده شدن پیش می رود، و در خاك، زمانی طولانی اقامت میكند؟. به خدا سوگند! برادرم عقیل را دیدم كه به شدّت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یك مَن از گندمهای بیت المال را به او ببخشم. كودكانش را دیدم كه از گرسنگی دارای موهای ژولیده و رنگشان تیره شده، گویا با نیل رنگ شده بودند. پی در پی مرا دیدار و درخواست خود را تكرار میكرد. چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت كه دین خود را به او واگذار می كنم و به دلخواه او رفتار، و از راه و رسم عادلانه خود دست برمیدارم. روزی آهنی را در آتش گداخته، به جسمش نزدیك كردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل! گریه كنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟، امّا مرا به آتش دوزخی میخوانی كه خدای جبّارش با خشمِ خود، آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از این حادثه شگفت آورتر اینكه، شب هنگام كسی به دیدار ما آمد، و ظرفی سر پوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم كه گویا آن را با آب دهان مار سمّی، یا قی كردۀ آن مخلوط كرده اند!. به او گفتم: هدیه است؟ یا زكات یا صدقه؟ كه این دو بر ما اهل بیت پیامبر (ص) حرام است. گفت: نه، نه زكات است نه صدقه، بلكه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند. آیا از راهِ دین، وارد شدی كه مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده، یا جن زده شده ای؟ یا هذیان میگویی؟. به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمانهاست به من دهند، تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جُوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم،چنین نخواهم كرد!وهمانا این دنیای آلوده شما نزد من! از برگ جویده شده دهان مَلَخ پَست تر است!. علی را با نعمتهای فناپذیر و لذّتهای ناپایدار چه كار؟!. به خدا پناه می بریم از خفتن عقل و زشتی لغزشها، و از او یاری میجوییم.

About keeping aloof from oppression and misappropriation. `Aqil’s condition of poverty and destitution

By Allah, I would rather pass a night in wakefulness on the thorns of as-sa`dan (a plant having sharp prickles) or be driven in chains as a prisoner than meet Allah and His Messenger on the Day of Judgement as an oppressor over any person or a usurper of anything out of worldly wealth. And how can I oppress any one for (the sake of a life) that is fast moving towards destruction and is to remain under the earth for a long time. By Allah, I certainly saw (my brother) `Aqil fallen in destitution and he asked me a sa` (about three kilograms in weight) out of your (share of) wheat, and I also saw his children with dishevelled hair and a dusty countenance due to starvation, as though their faces had been blackened by indigo. He came to me several times and repeated his request to me again and again. I heard him, and he thought I would sell my faith to him and follow his tread leaving my own way. Then I (just) heated a piece of iron and took it near his body so that he might take a lesson from it, then he cried as a person in protracted illness cries with pain and he was about to get burnt with its branding. Then I said to him, “Moaning women may moan over you, O’ `Aqil. Do you cry on account of this (heated) iron which has been made by a man for fun while you are driving me towards the fire which Allah, the Powerful, has prepared for (a manifestation of) His wrath? Should you cry from pain, but I should not cry from the flames?” A stranger incident than this is that a man came to us in the night;with a closed flask full of honey paste but I disliked it as though it was the saliva of a serpent or its vomit. I asked him whether it was a reward, or zakat (poor-tax) or charity, for these are forbidden to us members of the Prophet’s family. He said it was neither this nor that but a present. Then I said, “Childless women may weep over you. Have you come to deviate me from the religion of Allah, or are you mad, or have you been overpowered by some jinn, or are you speaking without senses? ” By Allah, even if I am given all the domains of the seven (stars) with all that exists under the skies in order that I may disobey Allah to the extent of snatching one grain of barley from an ant I would not do it. For me your world is lighter than the leaf in the mouth of a locust that is chewing it. What has `Ali to do with bounties that will pass away and pleasures that will not last? We do seek protection of Allah from the slip of wisdom and the evils of mistakes, and from Him we seek succour.

فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Sermon-224

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید