مجله علمی تفریحی بیبیس
0

ترجمه فارسی و انگلیسی خطبه 97 نهج البلاغه (دربارۀ اصحابش و اصحاب پیامبر(ص)) با فایل صوتی

بازدید 171

پس از جنگ نهروان در نکوهش لشکریان خود در سال 38 هجری، كه برای نبرد نهایی با معاویه سستی م یورزیدند، ایراد فرمود.

اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از بازپرسی و عذاب او غفلت نمی كند، و او بر سر راه، در كمین گاه ستمگران است، و گلوی آنها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دریغ دارد. آگاه باشید! به خدایی كه جانم در دست اوست، شامیان بر شما پیروز خواهند شد، نه از آن رو كه از شما به حق سزاوارترند، بلكه در راه باطلی كه زمامدارشان میرود شتابان فرمان بردارند. و شما در گرفتنِ حقّ من سُستی می ورزید و هر آینه، ملّتهای جهان صبح می كنند در حالی كه از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند، من صبح می كنم در حالی كه از ستمگری پیروان خود وحشت دارم. شما را برای جهاد با دشمن برانگیختم، امّا كوچ نكردید، حق را به گوش شما خواندم ولی نشنیدید، و در آشكار و نهان شما را دعوت كردم، اجابت نكردید، پند و اندرزتان دادم، قبول نكردید. آیا حاضرانِ غائب، می باشید؟ و یا بردگانی در شكل مالكان؟! فرمان خدا را بر شما می خوانم از آن فرار می كنید، و با اندرزهای رسا و گویا شما را پند می دهم از آن پراكنده میشوید، شما را به مبارزه با سركشان ترغیب می كنم، هنوز سخنانم به آخر نرسیده، چون مردم سبا، متفرّق شده، به جلسات خود باز می گردید، و در لباس پند و اندرز، یكدیگر را فریب می دهید تا اثر تذكّرات مرا از بین ببرید. صبحگاهان كجی های شما را راست می كنم، شامگاهان به حالت اوّل برمیگردید، چونان كمان سختی كه نه كسی قدرت راست كردن آن را دارد و نه خودش قابلیت راست شدن را دارا است. ای مردمی كه بدنهای شما حاضر و عقل های شما پنهان و افكار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشكلات شمایند، رهبر شما از خدا اطاعت می كند، شما با او مخالفت می كنید، امّا رهبر شامیان خدای را معصیت می كند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نَفَرات خود مانند مبادلۀ درهم و دینار با من سودا كند، ده نفر از شما را بگیرد و یك نفر از آنها را به من بدهد!. ای اهل كوفه! گرفتار شما شده‌ام كه سه چیز دارید و دو چیز ندارید: كرهایی با گوشهای شنوا، گُنگهایی با زبان گویا، كورانی با چشمهای بینا. نه در روز جنگ از آزادگانید، و نه به هنگام بلا و سختی برادران یكرنگ می باشید. تهی دست بمانید ای مردم! شما چونان شتران دور مانده از ساربان میباشید، كه اگر از سویی جمع آوری شوند از دیگر سو، پراكنده می گردند. به خدا سوگند، می بینم كه اگر جنگ سخت شود و آتش آن شعله گیرد و گرمی آن سوزان، پسر ابوطالب را رها می كنید و مانند جدا شدن زن حامله پس از زایمان از فرزندش، هر یك به سویی می گریزید. و من در پی آن نشانه‌ها روانم كه پروردگارم مرا رهنمون شده و آن راه را میروم كه رسول خدا (ص) گُشوده، و همانا من به راه روشن حق گام به گام ره میسپارم. مردم! به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو كه گام برمی دارند بروید، قدم جای قدمشان بگذارید، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند، و به پستی و هلاكت باز نم یگردانند. اگر سكوت كردند سكوت كنید، و اگر قیام كردند قیام كنید، از آنها پیشی نگیرید كه گمراه می شوید، و از آنان عقب نمانید كه نابود میگردید. من اصحاب محمد (ص) را دیدم، اما هیچ كدام از شما را همانند آنان نمی نگرم. آنها صبح می كردند، در حالی كه موهای ژولیده و چهره های غبار آلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت م یگذراندند و پیشانی و گونه‌های صورت را در پیشگاه خدا بر خاك می ساییدند، با یاد معاد چنان ناآرام بودند، گویا بر روی آتش ایستاده اند. بر پیشانی آنها از سجده‌های طولانی، پینه بسته بود (چون پینه زانوهای بُزها) اگر نام خدا برده میشد چنان می گریستند كه گریبانهای آنان تَر میشد، و چون درخت، در روزِ تُند باد، می لرزیدند، از كیفری كه از آن بیم داشتند، یا برای پاداشی كه به آن امیدوار بودند.

Admonishing his own companions

Although Allah gives time to the oppressor, His catch would not spare him. Allah watches him on the passage of his way and the position of that which suffocates the throats. By Allah in Whose power my life lies, these people (Mu`awiyah and his men) will overcome you not because they have a better right than you but because of their hastening towards the wrong with their leader and your slowness about my right (to be followed). People are afraid of the oppression of their rulers while I fear the oppression of my subjects. I called you for war but you did not come. I warned you but you did not listen. I called you secretly as well as openly, but you did not respond. I gave you sincere counsel, but you did not accept it. Are you present like the absent, and slaves like masters? I recite before you points of wisdom but you turn away from them, and I advise you with far reaching advice but you disperse away from it. I rouse you for jihad against the people of revolt but before I come to the end of my speech, I see you disperse like the sons of Saba. You return to your places and deceive one another by your counsel. I straighten you in the morning but you are back to me in the evening as curved as the back of a bow. The sraightener has become weary while those to be straightened have become incorrigible. O’ those whose bodies are present but wits are absent, and whose wishes are scattered. Their rulers are on trial. Your leader obeys Allah but you disobeyed him while the leader of the people of Syria (ash-Sham) disobeys Allah but they obey him. By Allah, I wish Mu`awiyah exchanges with me like Dinars with Dirhams, so that he takes from me ten of you and gives me one from them. O’ people of Kufah, I have experienced in you three things and two others: you are deaf in spite of having ears, dumb in spite of speaking, and blind in spite of having eyes. You are neither true supporters in combat nor dependable brothers in distress. Your hands may be soiled with earth. O’ examples of those camels whose herdsman has disappeared, if they are collected together from one side they disperse from the other. By Allah, I see you in my imagination that if war becomes intense and action is in full swing you would run away from the son of Abi Talib like the woman who becomes naked in the front. I am certainly on clear guidance from my Lord (Allah) and on the path of my Prophet and I am on the right path which I adhere to regularly. About the Household of the Holy Prophet Look at the people of the Prophet’s family. Adhere to their direction. Follow their footsteps because they would never let you out of guidance, and never throw you into destruction. If they sit down, you sit down, and if they rise up you rise up. Do not go ahead of them, as you would thereby go astray and go not lag behind of them as you would thereby be ruined. I have seen the companions of the Prophet but I do not find anyone resembling them. They began the day with dust on the hair and face (in hardship of life) and passed the night in prostration and standing in prayers. Sometimes they put down their foreheads and sometimes their cheeks. With the recollection of their resurrection it seemed as though they stood on live coal. It seemed that in between their eyes there were signs like knees of goats, resulting from long prostrations. When Allah was mentioned their eyes flowed freely till their shirt collars were drenched. They trembled for fear of punishment and hope of reward as the tree trembles on the day of stormy wind.

فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:

Download: Nahjul-Balagah-Sermon-097

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.