در سال 36 هجری به هنگام عزیمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثین در سرزمین ذی قار، این خطبه را ایراد فرمود:
ابن عبّاس می گوید: در سرزمین «ذی قار»، خدمت امام (ع) رفتم كه داشت كفش خود را پینه میزد، تا مرا دید، فرمود: قیمت این كفش چقدر است؟ گفتم بهایی ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همین كفش بی ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است، مگر اینكه حقّی را با آن به پادارم، یا باطلی را دفع نمایم. آنگاه از خیمه بیرون آمد و برای مردم چنین خطبه خواند. » همانا خداوند هنگامی محمد (ص) را مبعوث فرمود كه هیچ كس از عرب، كتاب آسمانی نداشت، و ادّعای پیامبری نمیكرد. پیامبر (ص) مردم جاهلی را تا به جایگاه كرامت انسانی پیش برد و به رستگاری رساند، كه سرنیزه هایشان كُندی نپذیرفت و پیروز شدند و جامعۀ آنان استحكام گرفت. به خدا سوگند! من از پیشتازان لشكر اسلام بودم تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد. هرگز ناتوان نشدم و نترسیدم، هم اكنون نیز همان راه را می روم، پردۀ باطل را می شكافم تا حق را از پهلوی آن بیرون آورم. مرا با قریش چه كار. به خدا سوگند! آن روز كه كافر بودند با آنها جنگیدم، و هم اكنون كه فریب خورده اند، با آنها مبارزه می كنم. دیروز با آنها زندگی می كردم و امروز نیز گرفتار آنها میباشم. به خدا سوگند! قریش از ما انتقام نمیگیرد جز به آن علّت كه خداوند ما را از میان آنان برگزید و گرامی داشت. ما هم آنان را در زندگی خود پذیرفتیم، پس چنان بودند كه شاعر گفته است
به جان خودم سوگند، هر صبح از شیر صاف نوشیدی و سرشیر و خرمای بی هسته خوردی.
ما این مقام و عظمت را به تو بخشیدیم در حالی كه بلند مرتبت نبودی. و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهبانی دادیم و تو را حفظ كردیم.
`Abdullah ibn `Abbas says that when Amir al-mu’minin set out for war with the people of Basrah he came to his audience at Dhiqar and saw that he was stitching his shoe. Then Amir al-mu’minin said to me, “What is the price of this shoe?” I said: “It has no value now.” He then said, “By Allah, it should have been more dear to me than ruling over you but for the fact that I may establish right and ward off wrong.” Then he came out and spoke: Verily, Allah sent Muhammad (p.b.u.h.a.h.p.) when none among the Arabs read a book or claimed prophethood. He guided the people till he took them to their (correct) position and their salvation. So their spears (i.e. officers) became straight and their conditions settled down. By Allah, surely I was in their lead till it took shape with its walls. I did not show weakness or cowardice. My existing march is also like that. I shall certainly pierce the wrong till right comes out of its side. What (cause of conflict) is there between me and the Quraysh? By Allah, I have fought them when they were unbelievers and I shall fight them when they have been misled. I shall be the same for them today as I was for them yesterday. By Allah, the Quraysh only take revenge against us because Allah has given us (i.e. the Holy Prophet and his progeny) preference over them. So, we have allowed them into our domain, whereupon they have become as the former poet says:
By my life, you continued drinking fresh milk every morning, And (continued) eating fine stoned dates with butter; We have given you the nobility which you did not possess before; And surrounded (protected) you with thoroughbred horses and tawny-coloured spears (strong spears)
فایل صوتی فارسی مربوط به این خطبه را از لینک ذیل دانلود نمایید:
Download: Nahjul-Balagah-Sermon-033
نظرات کاربران