I saw the sun begin to dimمن دیدم آن خورشید را که از تابشش کاسته میشدAnd felt that winter wind Blow coldو حس کردم آن باد سرد زمستانی را که وزیدن گرفتA man learns who ادامه مطلب
I close my eyes and I can see چشمانم را می بندم و می توانم ببینم The world that’s waiting up for me دنیایی که منتظر من است That I call my own که من ادامه مطلب