She lost her chastity دامنش آلوده شد ۱٫ Play with edged tools 2. Take a risk دانسته خطر کردن، با دم شیر بازی کردن To be more catholic than a pope: دایه ی مهربان تر ادامه مطلب
Come off: در رفتن حرف از دهان To crack up under pressure of work: در زیر فشار کار خرد شدن In different walks of life: در شئون مختلف زندگی Be in doubt: در شک و ادامه مطلب
Spine a yarn: دروغ بافی کردن، افسانه گفتن God hates liars: دروغگو دشمن خداست A liar must have a good memory: دروغگو کم حافظه است Tag and rag: در هم ریخته Smash up: در هم ادامه مطلب