And now we’re all here, we’ve moved to New York
و حالا ما همه اینجاییم، به نیویورک نقلمکان کردیم
We’ve found a nice little rental near a sweet little school
یه خونهی اجارهای قشنگ پیدا کردیم، نزدیک یه مدرسهی کوچیک و دوستداشتنی
Now I’m looking at houses with four or five floors
حالا دارم خونههایی رو میبینم که چهار پنج طبقهان
And you’ve found us a brownstone, said “You want it? It’s yours”
“و تو یه خونه آجری برامون پیدا کردی، گفتی: “میخوایش؟ مال خودته
So we went ahead and we bought it
پس رفتیم جلو و همونو خریدیم
Found ourselves a good mortgage
یه وام درستوحسابی هم گرفتیم
Billy Cotton got sorted
بیلی کاتن (طراح) کار دکور رو ردیف کرد
All the furniture ordered
همهی وسایل خونه رو هم سفارش دادیم
I could never afford this
من هیچوقت نمیتونستم همچین چیزی رو بخرم
You were pushing it forward
ولی تو همهچی رو جلو میبردی
Made me feel a bit awkward
باعث شد یهذره احساس معذب بودن کنم
Made me feel a bit awkward
آره، واقعاً معذب شدم
I walk up the stoop, I put the key in the door
رفتم بالا پلهها و کلیدو تو قفل گذاشتم
And then my phone started ringing so I answered the call
که گوشیم زنگ خورد و جواب دادم
And they were like “Hey, you’ve got a lead in a play
و گفتن: “هی، تو نقش اصلی یه نمایشو گرفتی!”
You’ve gotta be back in London for rehearsals in May”
باید تا ماه مِی برگردی لندن برای تمرینات.”
And then later that evening you said how was my day
بعدتر اون شب، تو ازم پرسیدی روزت چطور بود؟
I said “I got some good news, I got the lead in a play”
گفتم: “یه خبر خوب دارم، نقش اصلی یه نمایشو گرفتم!”
That’s when your demeanour started to change
اون موقع بود که حالت یهدفعه عوض شد
You said that I’d have to audition, I said “You’re deranged”
“گفتی باید براش تست بدی، گفتم: “دیگه شورشو درآوردی
And I thought
و من با خودم فکر کردم
I thought that that was quite strange (I found that strange)
به نظرم خیلی عجیب بود (آره، واقعاً عجیب بود)
And I thought
و بازم فکر کردم
I thought that that was quite strange (So very strange)
به نظرم خیلی خیلی عجیب بود
But I ignored it
ولی بیخیالش شدم
Went ahead and I bought it
رفتم جلو و بلیطمو خریدم
Got a flight and I boarded
سوار هواپیما شدم
I’m on my way
دارم میرم
Now I’m in London, I’m on my own
الان تو لندنم، تنهام
I’m in a hotel room, I’m on my own
توی یه اتاق هتلم، باز تنهام
Now I’m in London and I’m all alone
الان تو لندنم و کاملاً تنها
I’m in a hotel room, I’m all on my own
توی یه اتاق هتلم، فقط خودمم و خودم
Now I’m a West End girl
الان یه دختر وستاند شدم (منطقهی تئاتری لندن)
Now I’m a West End girl
آره، یه دختر وستاند شدم
Now I’m a West End girl
دختری که توی وستاند زندگی میکنه
A West End girl
یه دختر وستاند
Hi, how are you? I miss you
سلام، حالت چطوره؟ دلم برات تنگ شده
Yeah
آره
Huh?
چی؟
Yeah
آره
Right
باشه
Um
اهم
Okay
باشه
Well
خب
I mean, it doesn’t make me feel great
منظورم اینه که این حس خوبی بهم نمیده
Well, if that’s what you need to do, then
خب، اگه اون چیزیه که باید انجامش بدی،
I guess
باشه، حدس میزنم
Well, how, how will it work?
خب، چجوری قراره پیش بره؟
Where—, right
کجا… باشه
I mean it makes me really sad but
منظورم اینه که خیلی ناراحتم ولی
Mm-hm
هومهوم
Mm-hm
آره
No, I’m, I’m fine, I’m fine, I just, I want, I want you to be happy
نه، من، من خوبم… فقط میخوام خوشحال باشی
Okay
باشه
Okay, I’ll speak to you later
باشه، بعداً باهات حرف میزنم
I love you
دوستت دارم
Bye
خداحافظ

نظرات کاربران