This room could be haunted, a vision to the blind
این اتاق انگار جنزدهست، یه تصویر پنهون برای کورهاست
Wishing sleep held me in her arms forever
کاش خواب منو همیشه توی آغوش خودش نگه میداشت
Shadows dance around, perfectly blurring up the lines
سایهها دورم میرقصن، و مرزها رو محو میکنن
Hallucinations start to intertwine
توهمها دارن با واقعیت قاطی میشن
I open my eyes
چشامو باز میکنم
Her face lingers on the walls
صورتش هنوز روی دیوارها باقی مونده
She’s stuck on rewind in my mind
تو ذهنم مثل یه نوار قدیمی تکرار میشه
I try to move on, but the past won’t leave my bed
سعی میکنم ادامه بدم، ولی گذشته از تختم بیرون نمیره
I hear it all the time like the wind between the chimes
همیشه صدای اون رو میشنوم، مثل باد بین زنگها
Holding on to what we had together
چسبیدم به چیزایی که باهم داشتیم
A single note of my persistent hopeless lullabies
یه نت از لالاییهای ناامیدانهای که هنوز ادامه دارن
I know that I can’t sleep forever
میدونم که نمیتونم تا ابد بخوابم
I open my eyes
چشامو باز میکنم
Her face lingers on the walls
صورتش هنوز روی دیوارهاست
She’s stuck on rewind in my mind
تو ذهنم داره تکرار میشه، مثل فیلمی که عقب برمیگرده
I try to move on, but the past won’t leave my, my bed
سعی میکنم برم جلو، ولی گذشته از تختم نمیره
I open my eyes
چشامو باز میکنم
Her face lingers on the walls
صورتش هنوز روی دیوارهاست
She’s stuck on rewind in my mind
تو ذهنم گیر کرده و پخش میشه دوباره و دوباره
I try to move on, but the past won’t leave my bed
میخوام فراموشش کنم، ولی گذشته هنوز کنارم میخوابه

نظرات کاربران