توبی و هنریتا از شغل جدید خود در جزیره سودور لذت می بردند، اما ظاهری قدیمی دارند و به رنگ جدید نیاز داشتند. جیمز هر وقت آنها را می دید بسیار بی ادب بود. “ایچ! چه اشیای کثیفی!» او می گوید. بالاخره توبی صبرش را از دست داد. او پرسید: «جیمز، چرا قرمز شدی؟»
نظرات کاربران