روز هیجان انگیزی در جزیره سودور بود. هارولد صدا کرد: صبح بخیر. آنی و کلارابل پر از بچه های شاد بودند. توماس آنها را به روز ورزش سالانه خود می برد. همه چیز برای شروع روز آماده بود. پسری گفت: “امیدوارم شماره یک باشم و مدال بگیرم.”
این داستان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
نظرات کاربران