انفرادی
Solitary confinement
گر با دگران سحر کنی وای بر من
Shame on me if you spend your night with others
از کوی دگر گذر کنی وای بر من
Shame on me if you pass another alleyway
چه آشوبی شوم هردم که دل میبری از هرکس
Every time someone falls for you I get distressed
چه جنجالی به پا کردی تو در این قلب دلواپس
What have you done to my solicitous heart
چه جنجالی به پا کردی تو در این قلب دلواپس
What have you done to my solicitous heart
انفرادی شده سلول به سلول تنم
My whole body, cell by cell, has become a solitary confinement
خود من در خود من در خود من زندانیست
I am a prisoner trapped inside myself
انفرادی شده سلول به سلول تنم
My whole body, cell by cell, has become a solitary confinement
خود من در خود من در خود من زندانیست
I am a prisoner jailed inside myself
انفرادی همه شب من به خیابون میزنم
Every night, I alone wander in the street,
خسته از حال و هوایی که به این ویرانیست
tired of this feeling which is tearing me apart
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
I neglected you and I left you with those “others”
رفتم از کوی تو اما عقب سرنگران
I left your alleyway but I was still concerned and worried
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
I forgave you and what you did to me belongs to the past
تو بمان با دگران وای به حال دگران
Now stay with others, I feel bad for those others…
انفرادی شده سلول به سلول تنم
My whole body, cell by cell, has become a solitary confinement
خود من در خود من در خود من زندانیست
I am a prisoner trapped inside myself
انفرادی شده سلول به سلول تنم
My whole body, cell by cell, has become a solitary confinement
خود من در خود من در خود من زندانیست
I am a prisoner jailed inside myself
انفرادی همه شب من به خیابون میزنم
Every night, I alone wander in the street,
خسته از حال و هوایی که به این ویرانیست
tired of this feeling which is tearing me apart
نظرات کاربران