There’s a Spanish train that runs between Quadalquivir and old Seville,
یه قطار اسپانیایی وجود داره که که بین “کوادل کیویر” و “سویل” حرکت میکنه
And at dead of night the whistle blows,
و در نیمه های شب صدای سوتش به گوش می رسه
and people hear she’s running still…
و مردم میشنون که اون هنوز در حرکته !
And then they hush their children back to sleep,
و سپس اونها با عجله بچه هاشون رو به رختخواب می برن (که بخوابن و از این ماجرا دور بمونن)
Lock the doors, upstairs they creep,
درها رو قفل می کنن، همونجوری که از پله ها به پایین می خزن !
For it is said that the souls of the dead Fill that train ten thousand deep!!
چرا ؟ چون گفته شده که این قطار از 10 ها هزار جسد(روح) پر شده
Well a railwayman lay dying with his people by his side,
وقتی که یه ریل بان(روی تختش) افتاده بود و در حال مرگ بود و همکاراش بالای سرش بودن
His family were crying, knelt in prayer before he died,
خونوادش مدام در حال گریه بودن و زانو زده بودن وقبل از مرگش براش دعا می خوندن
But above his bed just a-waiting for the dead,
ولی درست بالاسر تختش درست قبل از مرگش ..
Was the Devil with a twinkle in his eye,
شیطان با برقی در چشمش بالای سرش ایستاده بود !
“Well God’s not around and look what I’ve found,
و شیطان گفت: خوبه! خدا این دورو برا نیست. ببین چی پیدا کردم ! این یکی دیگه مال خودمه
this one’s mine!!”
این یکی مال منه !!
Just then the Lord himself appeared in a blinding flash of light,
و بلافاصله خود لرد(مسیح) در یک چشم به هم زدن و مثله یک جرقه ظاهر شد !
And shouted at the devil, “Get thee hence to endless night!!”
و بر شیطان فریاد کشید : به تاریکی بی پایانت بازگرد !!
But the Devil just grinned and said “I may have sinned,
و شیطان اخمی(تمسخر آمیز) کرد و گفت: مگر گناهی کردم ؟ ؟
But there’s no need to push me around,
دلیلی وجود نداره که بخوای منو از اینجا دور کنی !
I got him first so you can do your worst,
من اول اون رو پیداش کردم تو هم برو هر کاری دوست داری بکن
He’s going underground!!”
اون با من به اعماق زمین خواهد اومد
“But I think I’ll give you one more chance” said the Devil with a smile,
” ولی فکر کنم بتونم یه شانس دیگه بهت بدم ! ” شیطان با لبخند گفت.
“So throw away that stupid lance,
در ضمن ، اون عصای مسخره رو هم بنداز زمین
It‘s really not your style”,
که اصلا بهت نمیاد !
Joker is the name, Poker is the game,
“جوکر” یه اسمه، “پوکر” یه بازیه
we’ll play right here on this bed,
ما رو همین تخت با هم بازی خواهیم کرد
And then we’ll bet for the biggest stakes yet, the souls of the dead!!”
و روی بزرگترین چیز ها شرط میبندیم . یعنی جسدهای بیشتر !!
And I said “Look out, Lord, he’s going to win,
و من گفتم: مراقب باش، ای مسیح اون داره برنده میشه
The sun is down and the night is riding in,
خورشید داره غروب میکنه و شب داره فرا می رسه
That train is dead on time, many souls are on the line,
اون قطار باز به موقع رسید اینجا،و روح های زیادی برای سوار شدنش به خط شدن
Oh Lord, he’s going to win!..”
آه یا مسیح، اون داره برنده میشه
Well the railwayman he cut the cards
ریل بان(سوزنبان) شروع به پخش کردن کارتها(بین مسیح و شیطان) کرد
and he dealt them each a hand of five
و به هرکدوم 5 تا کارت داد
And for the Lord he was praying hard
و ریل بان داشت از ته دل برای برنده شدن مسیح دعا می کرد !
or that train he’d have to drive…
شایدم داشت برای قطاری که باید هدایتش کنه دعا میکرد !
Well the Devil he had three aces and a king,
شیطان 3 تا تک داشت و یه شاه
and the Lord, he was running for a straight,
و مسیح درحال ردیف کردن کارتها بود
he had the queen and the knave and the nine and ten of spades,
مسیح یه بی بی و یه سرباز و یه 9 و یه خال پیک داشت
All he needed was the eight…
تنها چیزی که لازم داشت.. فقط یه “8” بود !
And then the Lord he called for one more card,
پس مسیح خواست که دوباره کارت بریزن
but he drew the diamond eight,
ولی فقط یه 8 خشت نصیبش شد
And the Devil said to the son of God,
و شیطان به پسر خدا(مسیح) گفت:
“I believe you‘ve got it straight,
“خوبه، حرکت خوبی بود”
So deal me one for the time has come
حالا نوبت منه، حالا وقتشه
to see who’ll be the king of this place,
تا ببینی که چه کسی پادشاه اینجا خواهد بود !
But as he spoke, from beneath his cloak,
ولی همینطور که داشت حرف میزد (و سر مسیح رو گرم می کرد)، از زیر کتش
he slipped another ace…
یه “تک” دیگه انداخت وسط ..
Ten thousand souls was the opening bid,
وده هزار روح به داخل قطار خوانده شدن
and it soon went up to fifty-nine,
و بازیشون سریع یه 59 رسید
but the Lord didn’t see what the Devil did,
ولی مسیح ندید که شیطان چیکار کرد
and he said “that suits me fine”,
و گفت : دمت گرم ! کلی حال دادی
“I’ll raise you high to hundred and five,
من(مسیح) شرط رو 105هزار می رسونم
and forever put an end to your sins”,
و برای همیشه به گناهات خاتمه می دم !
But the Devil let out a mighty shout, “My hand wins!!”
ولی شیطان (کارتش رو انداخت) و فریاد هولناکی زد و گفت : دست من برنده شد !!
And I said “Lord, oh Lord, you let him win,
و من دوباره با آه و ناله گفتم : یا مسیح، آه ای مسیح، تو گذاشتی اون برنده بشه ،
The sun is down and the night is riding in,
خورشید داره غروب میکنه و شب داره فرا می رسه
That train is dead on time, many souls are on the line,
اون قطار باز هم به موقع رسید اینجا ، و روح های زیادی برای سوار شدنش به خط شدن !
Oh Lord, don‘t let him win…”
آه.. ای مسیح، نذار برنده بشه
Well that Spanish train still runs between, Quadalquivir and old Seville,
اون قطار اسپانیایی هنوز داره بین “کوادل کیویر” و “سویل”حرکت می کنه
And at dead of night the whistle blows,
و در نیمه های شب صدای سوتش به گوش می رسه
And people fear she’s running still…
و مردم شهر رو به ترس می ندازه (قطار اسپانیایی) که هنوز درحال حرکته …
And far away in some recess
و اون دور دورا ، یه گوشه ای
The Lord and the Devil are now playing chess,
مسیح و شیطان دارن شطرنج بازی میکنن
The Devil still cheats and wins more souls,
و هنوز شیطان در حال جرزنیه و روح های بیشتری به چنگ میاره ،
And as for the Lord, well, he’s just doing his best…
و مسیح البته ، داره نهایت سعیش رو می کنه که نبازه
And I said “Lord, oh Lord, you’ve got to win,
و من باز گفتم: یا مسیح، آه ای مسیح، تو باید برنده بشی
The Sun is down and the night is riding in,
خورشید داره غروب میکنه و شب داره فرا می رسه
That train is still on time, Oh my soul is on the line,
اون قطارهمچنان سر وقت در حرکت است آه… روح من هم تو صف ایستاده (در خطره)
Oh Lord, you’ve. . got. . to . . win…
آه مسیح ، تو…باید….تو باید برنده بشی ..
نظرات کاربران