در نمازم خمِ ابروی تو در یاد آمد Amidst a prayer, the arch of your brows filled my mind حالتی رفت که محراب به فریاد آمد And such was the epiphany that the altar cried ادامه مطلب
سلامت را نمیخواهد پاسخ گفت The do not want to answer your greeting سرها در گریبان است. their heads are in collars کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را. Nobody is ادامه مطلب
آب Water آب را گل نکنیم Let’s not muddy the water! در فرودست انگار کفتری می خورد آب Maybe, down the river a dove is drinking water. یا که در بیشهای دور سیرهای پر میشوید ادامه مطلب
دلی در آتش A Heart in the Flame چه غم دارد ز خاموشی درونِ شعله پروردم Why should my flame-breeder be worried about darkness که صد خورشید آتش بُرده از خاکسترِ سردم That hundred suns ادامه مطلب
The Drunk and Sober(mast va hoshyar) محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت The constable encountered a drunk man and gripped his collar مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست the drunk ادامه مطلب