یک روز صبح خوب، آنانسی عنکبوت بالای درخت خار نشسته بود و به باغ فیل نگاه می کرد. فیل داشت وصله خربزه اش را بیل می زد. به نظر می رسید که خربزه های رسیده به آنانسی می گویند: «ببین ما چقدر آبدار و شیرین هستیم! بیا ما را بخور!»
One fine morning Anansi the Spider sat high up in a thorn tree looking down into Elephant’s garden. Elephant was hoeing his melon patch. The ripe melons seemed to call out to Anansi, “Look how juicy and sweet we are! Come eat us!”
این داستان را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:
نظرات کاربران