- عنوان: A Wild Last Boss Appeared! – Vol 05
- نویسنده: Kathleen Townsend
- سال انتشار: 2021
- تعداد صفحه: 308
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 4.96 مگابایت
چیزی که در مورد مشکل وجود داشت این بود که وقتی هیچی نبود، در واقع هیچی وجود نداشت و شما برای سال ها در کسالت غرق می شدید. زمانی که مشکل سرانجام اتفاق افتاد، بارها و بارها و به طور متوالی اتفاق افتاد، تقریباً مانند اراده ای که خودش داشت. ما فقط از دراپنیر بازدید کرده بودیم تا به ویرجو مکانی برای آزمایش قدرتش بدهیم، اما همچنین با مهمانی قهرمان متحد شدیم، با مرکوریوس – یکی از هفت نورافکن شیطان – جنگیدیم و دوباره با کمان متحد شدیم. این یک دردسر واقعی برای همه بود. با تمام شدن آن، دستهای از انسانهای نیمهانسان، گونههایی که از اینکه انسان در نظر گرفته شوند خجالت میکشیدند، خود را نشان دادند و نشان دادند که توسط قویترین ستارههای دوازده آسمانی، لئون شیر، حمایت میشوند… چرا همه اینها یکباره اتفاق میافتد. مثل این؟ خیلی خوب می شود اگر همه این چیزها یک خط تشکیل شود و یکی یکی بیاید… به هر حال، من نمی توانستم این را به حال خود رها کنم. اگر این کار را میکردم، یک جنگ بزرگ بین انسانها و انسانهای بیانسان آغاز میشد. برای جلوگیری از آن، و همچنین بازیابی لئون و قوس، ما به دو گروه تقسیم شدیم. ابتدا مهمانی قهرمان همراه با کاستور و ویرجو بود. آنها به روستای سنتورها می رفتند. لئون و قوس در حال حاضر با هم همکاری می کردند، اما بر خلاف لئون عضلانی مغز، قوس باید از نوع محتاط و محتاط باشد. بنابراین، باورش سخت بود که او بدون دلیل لئون را دنبال کند، بنابراین کاستور و دیگران به دنبال یافتن دلیل این موضوع بودند. در همین حال، بقیه ما به سمت نقطه شمالی دور از قلمرو بشریت، که خطرناک ترین منطقه آن نیز بود، می رفتیم. سه دلیل برای خطرناک بودن آن وجود داشت. اولی به خاطر زمین بود. هیچ چیز آنجا نبود، بنابراین مکان به سادگی وحشتناک بود. بشریت تقریباً تمام سرزمینش را شیطان صفت گرفته بود و آنها مجبور شده بودند فقط در بخش کوچکی از قاره زندگی کنند. بخش شمالی قلمرو بشریت نزدیکترین قسمت به قلمروهای شیطان پرستی بود.
The thing about trouble was that when there was none, there was actually none and you were drowning in boredom for ages. When trouble finally happened, it happened over and over in rapid succession, almost like it had a will of its own. We’d only visited Draupnir to give Virgo a place to test her strength, but we’d also reunited with the hero’s party, fought with Mercurius—one of the devilfolk’s Seven Luminaries—and reunited with Sagittarius. It’d been a true free-for-all of trouble. With that over, a bunch of demihumans, species that were just shy of being considered human, had shown themselves and revealed that they were backed by the strongest of the Twelve Heavenly Stars, Leon the Lion… Why does it all happen at once like this? It’d be so nice if all this stuff would form a line and come one at a time… At any rate, I couldn’t leave this alone. If I did, a huge war would start between humans and demihumans. In order to prevent that, as well as retrieve Leon and Sagittarius, we split up into two groups. First up, there was the hero’s party along with Castor and Virgo. They were going to the centaurs’ village. Leon and Sagittarius were currently cooperating, but unlike the muscle-brained Leon, Sagittarius should have been the prudent and discreet type. Thus, it was hard to believe that he would follow Leon for no reason, so Castor and the others were heading out to find out why this was the case. Meanwhile, the rest of us would be heading to the far northern point of humanity’s territory, which was also its most dangerous area. There were three reasons why it was so dangerous. The first was because of the terrain. There was nothing there, so the location was simply dreadful. Humanity had almost had all of its land taken by the devilfolk, and they had been forced to live on just a small fraction of the continent. The northern part of humanity’s sphere was closest to the devilfolk’s territories.
این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.
Download: A Wild Last Boss Appeared! – Vol 05
نظرات کاربران