- عنوان کتاب: Totto-chan, the Little Girl at the Window
- نویسنده: Tetsuko Kuroyanagi
- سال انتشار: 2026
- تعداد صفحه: 198
- زبان اصلی: انگلیسی
- نوع فایل: pdf
- حجم فایل: 8.10 مگابایت
یک روز بابا اعلام کرد: «از فردا، هر روز صبح موز میخوریم!» او جایی شنیده بود که موز برای بدن مفید است. اگرچه این روزها به راحتی میتوان موز پیدا کرد، اما وقتی توتو دختر کوچکی بود، موز یک کالای لوکس گرانقیمت بود. سالها پس از جنگ، به بچهها فقط در صورت بیماری این میوه داده میشد. توتو به یاد نمیآورد که بار دیگری با چنین لذتی از یکی از اعلامیههای بابا استقبال کرده باشد. موز، علاوه بر شکل منحنی و جذابش، رنگی آفتابی دارد که لبخند را بر لبانتان میآورد. پوست کندن آن آسان است، میوه داخل آن خامهای و از همه مهمتر شیرین است. از آن روز به بعد، هر روز صبح موز روی میز صبحانه ظاهر میشد. او متوجه شد که وعدههای غذایی در خانه توتو کمی با وعدههای غذایی در خانههای دیگر متفاوت است. قبل از اینکه جنگ سایه قابل توجهی بر زندگی آنها بیندازد، زمانی که غذا هنوز فراوان بود، خانواده توتو عمدتاً از غذاهای سبک غربی لذت میبردند. صبحانه همیشه شامل نان و قهوه بود. هر روز صبح، بابا دانههای قهوه را داخل یک جعبه چوبی مربعی میگذاشت و دسته فلزی آن را میچرخاند تا با صدای بلندی آسیاب شوند. بعد از آن، دانهها عطر فوقالعاده قهوه را پخش میکردند. معمولاً نان تازه پخته شده روزانه از نانوایی توسط ایستگاه سنزوکو به خانه آنها تحویل داده میشد. نان مورد علاقه بابا، نان گرد فرانسوی بود که از بیرون ترد و به شکل یک کف گرد بود. غذاهای گوشتی شبهایی سرو میشدند که تمام خانواده دور میز شام جمع میشدند. بابا بیشتر از همه گوشت گاو را دوست داشت، بنابراین مادر آن را در ماهیتابه سرخ میکرد یا روی اجاق کباب میکرد و تکههای گوشت را به روشهای مختلفی آماده میکرد تا آنها هرگز از آن خسته نشوند. وعدههای غذایی در اکثر خانههای ژاپنی در آن زمان معمولاً حول محور ماهی کبابی یا آبپز میچرخید، اما به لطف بابا، توتو میتوانست هر روز از شامهای گوشتی خوشمزه لذت ببرد. با این حال، برای مادر و برادر توتو که دو سال از توتو کوچکتر بود، خیلی بد بود. آنها ماهی را ترجیح میدادند.
“Starting tomorrow, we’re having bananas every morning!” Daddy declared one day. He had heard somewhere that bananas were good for the body. While they are easy to come by these days, bananas were an expensive luxury when Totto was a young girl. For years after the war, children were only given the fruit if they fell ill. Totto couldn’t remember another time when she greeted one of Daddy’s declarations with such delight. Along with their gentle, charmingly curved shape, bananas are a sunny color that brings a smile to your face. Easy to peel, the fruit inside is creamy and, best of all, sweet. From that day onward, bananas appeared on the breakfast table every morning. Meals at Totto’s house, she came to understand, were slightly different from those at other households. Before the war cast a significant shadow over their lives, back when food was still plentiful, Totto’s family enjoyed mainly Western-style dishes. Breakfast always consisted of bread and coffee. Each morning, Daddy placed coffee beans inside a square wooden box and turned the metal handle around and around to grind them with a loud crrrrunch. Afterwards, the beans gave off the most wonderful aroma of coffee. As a rule, fresh-baked bread was delivered daily to their home from a bakery by Senzoku Station. Daddy’s favorite was the round French bread that was crunchy on the outside and shaped like a rotund bottom. Meat dishes were served on nights when the whole family gathered around the dinner table. Daddy loved beef most of all, so Mother seared it in a frying pan or grilled it on the stove, preparing the cuts of meat in a variety of ways so they never tired of it. Meals in most Japanese households at the time typically centered around broiled or simmered fish, but thanks to Daddy, Totto was able to relish tasty meat suppers every day. It was too bad, though, for Mother and Totto’s brother, who was younger than Totto by two years; they preferred fish.
این کتاب را میتوانید از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید:

نظرات کاربران