مجله علمی تفریحی بیبیس
0

دانلود رمان انگلیسی “زیبایی دوبار زندگی کردن”

بازدید 487
  • عنوان: The Beauty of Living Twice
  • نویسنده: Sharon Stone
  • سال انتشار: 2021
  • تعداد صفحه: 202
  • زبان اصلی: انگلیسی
  • نوع فایل: pdf
  • حجم فایل: 1.48 مگابایت

چشمانم را باز کردم و او بالای سرم ایستاده بود، درست چند سانتی متر با صورتم. غریبه ای چنان با مهربانی به من نگاه می کرد که مطمئن بودم می میرم. سرم و موهایم را نوازش می کرد. خداییش خوش تیپ بود کاش او کسی بود که من را دوست داشت به جای کسی که کلمه بعدی اش این بود: “تو در مغزت خون میری.” او آنجا ایستاد و به آرامی سرم را لمس کرد و من فقط آنجا دراز کشیدم و می دانستم که هیچ کس در اتاق مرا دوست ندارد. این را در دل خود می‌دانستم – نیازی به مغز خون‌ریزم ندارم تا از سیلی مضحک زندگی بی‌حرکت خود آگاه باشم. اواخر سپتامبر 2001 بود. من در اورژانس مرکز پزشکی کالیفرنیا اقیانوس آرام در سانفرانسیسکو بودم. از دکتر خوش تیپ پرسیدم: “آیا توانایی صحبت کردنم را از دست خواهم داد؟” گفت امکانش هست من یه گوشی میخواستم باید به مامان و خواهرم زنگ می زدم. آنها نیاز داشتند این را از من بشنوند در حالی که من هنوز می توانستم خودم به آنها بگویم. دکتر دستم را در دستش گرفت. متوجه شدم که او تمام تلاشش را می‌کند تا با آن نوع خاص عشقی که وقتی کسی شغلی را که باید دنبال می‌کند، پر کند، حتی برای لحظاتی مثل این. من از اون چیز های زیادی یاد گرفتم. اول به خواهرم کلی زنگ زدم. او مثل همیشه بود: باشکوه ترین فردی که می شناسم. او با دیگران مهربانتر از خودش است و در ملایمتش ساده لوح است. سپس با مادرم تماس گرفتم، صحبتی که برای من سخت تر بود، زیرا نمی دانستم او خیلی از من خوشش می آید یا نه. من اینجا بودم، همزمان در حال مرگ و ناامنی. او در بیرون در حیاط خانه اش در بالای کوهی در پنسیلوانیا مشغول باغبانی بود. او از هم پاشید.

I opened my eyes, and there he was standing over me, just inches from my face. A stranger looking at me with so much kindness that I was sure I was going to die. He was stroking my head, my hair; God, he was handsome. I wished he were someone who loved me instead of someone whose next words were “You’re bleeding into your brain.” He stood there gently touching my head and I just lay there knowing that no one in the room loved me. Knowing it in my guts— not needing my bleeding brain to be aware of the ridiculous slapdown of my now-immobilized life. It was late September 2001. I was in the ER at the California Pacific Medical Center in San Francisco. I asked Dr. Handsome, “Will I lose my ability to speak?” He said it’s possible. I wanted a phone. I needed to call my mom and my sister. They needed to hear this from me while I could still tell them myself. The doctor squeezed my hand in his. I realized he was doing his darndest to fill in with that special kind of love that comes when someone pursues the vocation that they were meant to, if only for moments like this. I learned a lot from him. I called my sister, Kelly, first. She was as she always is: the most magnificent person I know. She is kinder to others than she is to herself, naïve in her gentleness. Then I called my mom, a more difficult conversation for me, since I didn’t know if she liked me very much. Here I was, dying and insecure all at the same time. She was gardening outside in her yard on top of a mountain in Pennsylvania. She fell apart.

این رمان را از لینک زیر بصورت رایگان دانلود کنید.

Download: The Beauty of Living Twice

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاه شما توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیشتر بخوانید