You stopped saying goodnight
تو شب بخیر گفتن رو متوقف کردی
That was the first sign that you were letting go
این اولین علامتی بود که بهم اجازه دادی برم
Now you don’t see me the same way
حالا دیگه منو مثل قبل نمیبینی
You’re looking at me like I’m only getting old
تو جوری داری به من نگاه میکنی انگار که دارم پیر میشم
And I-I-I, shoulda known
و من، باید می دونستم
That you were only scared to be alone
که تو فقط از تنهایی میترسیدی
I couldn’t say much, I was distracted
نمی تونستم چیز زیادی بگم، حواسم پرت شده بود
You seemed so anxious like you had something to hide
تو به نظر خیلی نگران میومدی انگار چیزی برای مخفی کردن داشتی
Tell me it’s nothing, I don’t believe you
به من بگی چیزی نیست، باور نمی کنم
I know that look you get when you’re about to lie
میدونم وقتی میخوای دروغ بگی چه نگاهی بهت دست میده
I feel so stupid, mm-mm
احساس حماقت میکنم
‘Cause I still say goodnight
چون من هنوز میگم شب بخیر
I always tried to impress you
من همیشه سعی میکردم تو رو تحتتاثیر قرار بدم
Got so dressed up and you never seemed to care
خیلی لباس پوشیده بودی و به نظر می رسید هیچ وقت اهمیت نمی دادی
Your ridiculous expectations, lack of validations
انتظارای مضحکی داشتی، که فاقد اعتبارن
Was nеver f—ng fair
هیچوقت منصفانه نبوده
And I-I-I, shoulda known
و من، باید می دونستم
That you were only scared to be alone
که تو فقط از تنهایی میترسیدی
I couldn’t say much, I was distracted
نمی تونستم چیز زیادی بگم، حواسم پرت شده بود
You seemed so anxious like you had something to hide
تو به نظر خیلی نگران میومدی انگار چیزی برای مخفی کردن داشتی
Tell me it’s nothing, I don’t believe you
به من بگی چیزی نیست، باور نمی کنم
I know that look you get when you’re about to lie
میدونم وقتی میخوای دروغ بگی چه نگاهی بهت دست میده
I feel so stupid, mm-mm
احساس حماقت میکنم
‘Cause I still say goodnight
چون من هنوز میگم شب بخیر
نظرات کاربران