ضمنی أرید بحضنک أنضم وأستریح من رو در آغوشت قایم کنی می خوام پنهان شم و استراحت کنم عشت عالی وردت بحضانگ أطیح بالا زندگی کردم و می خوام در آغوشت سقوط کنم یا غلاتک ادامه مطلب
فوق النخل فوق یابه فوق النخل فوق بالای نخل خرما بابا، بالای نخل خرما مدری لمع خده یابه مدری القمر فوق نمی دونم گونه اش برق می زنه یا این که ماه اون بالاست والله ادامه مطلب
هذا مو انصاف منک این از جانب تو انصاف نیست که غیبتک هل قد تطول غیبتت این قدر طول بکشه الناس لو تسلنی عنک مردم اگه در مورد تو ازم بپرسند شرد اجوابهم شگول چی ادامه مطلب
حبیبی بالبُنط العریض عزیزم با تاکید می گم غالی وأقرب م الورید که عزیزی و از رگ گردن هم نزدیک تری حالتی تتشخص جُنون حالم شبیه جنونه بیقولولی أنا بیک مریض به من می گن ادامه مطلب