I believe for every drop of rain that fallsمن باور دارم برای هر قطره بارانی که می افتد A flower growsگلی می روید I believe that somewhere in the darkest nightمن باور دارم که در ادامه مطلب
I forgot to remember to forget herمن فراموش کردم که بخاطر بسپارم که فراموشش کنم I can’t seem to get her off my mindتوان این را ندارم که او را از ذهن خویش بیرون کنم ادامه مطلب
The steps that lead to any churchگا م هایی که به هر پرستشگاهی منتهی میشوند Form a stairway to a starاز پلکانی که به ستارگان می رسند They’re part of God and should be trodجزئی ادامه مطلب
He left the spleandour of heavenاو بهشت با عظمت را ترک کرد Knowing His destinyدر حالیکه میدانست سرنوشتش Was the lonely hill of Golgothaتپه غریب گلگادا بود There to lay down His life for meآنجا ادامه مطلب
Soon we’ll come to the end of life’s journeyبه زودی به پایان سفر زندگی خویش خواهیم رسید And perhaps never meet anymoreو شاید هرگز یکدیگر را باز نبینیم Till we gather in heaven’s bright cityتا ادامه مطلب
I can’t stop loving youنمی توانم از دوست داشتنت صرف نظر کنم Well I made up, made up my mindبنا بر این تصمیم خود را گرفته ام To live in memory of such a long, ادامه مطلب
Never found a four leaf clover to bring good luck to meهیچوقت یه شبدر چهار برگ پیدا نکردم که برام خوشانسی بیاره No rabbit’s foot no lucky star no magic wishing treeنه پای خرگوشی، نه ادامه مطلب
Hear that lonesome winter bird به صدای آن پرنده تنهای زمستانی گوش فرا بده He sounds too blue to fly آنقدر غمگین است که پرواز نمیتواند کرد The midnight train is whining low و قطار ادامه مطلب
I just can’t help believin’حتی نمیتوانم باور نکنم When she smiles up soft and gentleآنگاه که لبخند شیرین و مهربانی بر لب دارد With a trace of misty morningکه با نشانی از صبحی مه آلود ادامه مطلب
I love you because you understand dearدوستت دارم زیرا تو درک میکنی عزیزم Ev’ry single thing I try to doهر کار کوچکی که سعی در انجام آن دارم You’re always there to lend a helping ادامه مطلب