I tapped on your window on your darkest night من در تاریک ترین شب ها، به پنجره ات ضربه میزدم The shape of you was jagged and weak اندامت ناهموار و ضعیف بود There was ادامه مطلب
Rebecca rode up on the afternoon train ربکا سوار قطار بعد از ظهر شد It was sunny هوا آفتابی بود Her saltbox house on the coast خانه ی نمکی اون کنار ساحل Took her mind ادامه مطلب
Loving him is like driving a new Maserati down a dead end street دوست داشتن اون مثل روندن یه مازراتی نو توی یه خیابون بن بسته Faster than the wind, passionate as sin, ending so ادامه مطلب
Knew he was a killer first time that I saw him از اولین باری که دیدمش میدونستم کشنده است Wonder how many girls he had loved and left haunted برام سواله چند تا دختر رو ادامه مطلب
I remember یادم میاد Good girl, sad boy دختر خوب، پسر ناراحت Big city, wrong choices شهر بزرگ، انتخاب های اشتباه We had one thing going on ما یه چیزی بینمون داشتیم I swear that ادامه مطلب
Your ex-friend′s sister met someone at a club and he kissed her خواهر دوست سابق تو در یک باشگاه با کسی آشنا شد و او را بوسید Turns out it was that guy you hooked ادامه مطلب
They tell you while you’re young مردم مادامیکه جوانی بهت میگن “Girls, go out and have your fun “ “دخترا برید بیرون و خوش بگذرونید” Then they hunt and slay the ones who actually do ادامه مطلب
Rain, he wanted it comfortable باران، او آن (رابطه و عشقمون) رو راحت می خواست I wanted that pain من اون درد و رنج (رابطه و عشق) رو میخواستم He wanted a bride او یک ادامه مطلب
Once upon a time روزی روزگاری The planets and the fates and all the stars aligned سیارات و سرنوشت ها و همه ستارگان در یک راستا قرار گرفتند You and I ended up in the ادامه مطلب
When the morning came وقتی صبح شد ما We were cleaning incense off your vinyl shelf داشتيم عود رو از قفسه صفحههاى گرامافون تو پاک ميكرديم ‘Cause we lost track of time again چون دوباره ادامه مطلب