There’s nobody here
هیچکس اینجا نیست
There’s nobody near
هیچکس نزدیک نیست
I try not to care
سعی میکنم اهمیتی ندهم
Dead eyes always stare
با چشمانی بی احساس مینگرم
Let these matters be
این مسائل را رها کن
Don’t trust what you see
به آنچه میبینی اعتماد نکن
Take hold of your time
کنترل وقتت را بدست بگیر
Step into the line
وارد خط شو
There’s innocence torn from its maker
پاکی، از خالقش جدا گشته
Stillborn the trust in you
اعتمادت را در نطفه خفه کرده
This failure has made the creator
چنین درماندگی، آفریدگار را ساخته
So would you tell him what to do (would you)
پس آیا برایش تعیین تکلیف میکنی؟ (درخواستی از او داری؟)
Leave your mark upon the head of someone
بر کسی تاثیر بگذار،
Who’ll cry for his state
که برای اوضاعش میگرید
We know it’s too late
میدانیم که دیر است
I turn round to see what was meant to be
در جست و جوی آنم که سرنوشت قرار بود چه باشد
Faint movement release to rid the disease
(که) حرکتی ضعیف (است) برای رهایی از مریضی
There’s innocence torn from its maker
پاکی، از خالقش جدا گشته
Stillborn the trust in you
اعتمادت را در نطفه خفه کرده
(I have lost all trust I had in you)
تمام اعتمادی که به تو داشتم را از دست دادهام
This failure has made the creator
چنین درماندگی، آفریدگار را ساخته
So would you tell him what to do
پس آیا برایش تعیین تکلیف میکنی؟ (درخواستی از او داری؟)
(I have lost all trust I had in you)
تمام اعتمادی که به تو داشتم را از دست دادهام
نظرات کاربران