I can’t see the meaning of this life I’m leading
نمیتوانم معنای زندگی پیش رویم را بفهمم
I try to forget you as you forgot me
سعی میکنم فراموشت کنم، چرا که تو فراموشم کردی
This time there is nothing left for you to take
این بار دیگر برای تو چیزی نمانده که بستانی
This is goodbye
اکنون زمان خداحافظیست
Summers is miles and miles away
تابستان کیلومترها و مایلها دور است
And no one would ask me to stay
و هیچکس خواهان ماندن من نیست
And I should contemplate this change
و من باید به این تغییر بیاندیشم
To ease the pain
تا رنج را کاهش دهم
And I should step out of the rain
و باید به بیرون از باران قدم بگذارم
Turn away
و بروم
Close to ending it all
در شرف پایان دادن به همهی اینها
I am drifting through the stages of the rapture born within this loss
از مراحل خلسه ای که در این فقدان بوجود آمده است، (بی اراده) میگذرم
Thoughts of death inside
افکار مرگ در سرم
Tear me apart from the core of my soul
مرا از هستهی روحم جدا میکند
Summer is miles and miles away
تابستان کیلومترها و مایلها دور است
And no one would ask me to stay
و هیچکس خواهان ماندن من نیست
And I should contemplate this change
و من باید به این تغییر بیاندیشم
To ease the pain
تا رنج را کاهش دهم
And I should step out of the rain
و باید به بیرون از باران قدم بگذارم
Turn away
و بروم
At times the
در این زمان
Dark’s fading slowly
تاریکی به آرامی محو میشود
But it never sustains
اما هرگز پایدار نمی ماند
Would someone watch over me
آیا کسی مراقبم خواهد بود،
In my time of need
در زمان نیازم؟
Summer is miles and miles away
تابستان کیلومترها و مایلها دور است
And no one would ask me to stay
و هیچکس خواهان ماندن من نیست
And I should contemplate this change
و من باید به این تغییر بیاندیشم
To ease the pain
تا رنج را کاهش دهم
And I should step out of the rain
و باید به بیرون از باران قدم بگذارم
Turn away
و بروم
نظرات کاربران