I had a dream
من رویایی داشتم
I had a dream when I was only five
رویایی داشتم وقتی که فقط 5 سالم بود
To work at a bar
تا توی یه بار کار کنم
I wanted to see over the other side
میخواستم که اونطرف رو هم ببینم
And I had a friend
و من یه دوستی داشتم
Her name was Fern and she had a blue bike
اسمش فرن بود و یه دوچرخه آبی داشت
So we’d ride through the streets
پس ما توی خیابونا میروندیم
I would sleep over on Saturday nights
شنبه شب ها توی خونشون میخوابیدم
Then I went to school
بعدش وقتی که رفتم مدرسه
My family moved to a village nearby
خانوادم کوچ کردن به روستای نزدیک شهر
At thirteen years old
توی 13 سالگیم
I started drawing black under my eyes
شروع کردم زیر چشمم خط سیاه کشیدن
Cause I met a boy
چون با یه پسره آشنا شده بودم
First time I kissed him, well it was the last
اولین باری که بوسیدمش ، خب آخرین بار هم بود
Cause I got afraid
چون من ترسیده بودم
When everyone there started moving too fast
وقتی دیدم که آدمای اطراف چقد سریع دارن حرکت میکنن
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
These are the moments I never took in when
اینا لحظه هایی هستند که هرگز نخواستم بپذیرم وقتی که
I was just standing there wishing
اونجا ایستاده بودم و آرزو میکردم که
I could grow up and my life would be different
میتونستم بزرگ شم و زندگیم متفاوت میشد
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
These are the moments
اینا لحظه هایی هستند
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
These are the moments
اینا لحظه هایی هستند
Cos I’ve been so caught in the motions
چون من خیلی درگیر احساسات شده بودم
Forgetting right where my home is
یادم رفته بود که خونم کجا هسش
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که دلتنگشونم
In the back of her mum’s car
پشت ماشین مادرش
On the way to the old bars, yeah
توی راه به سمت بار های قدیمی، اره
Raising my anxiety
اضطرابم رو بالا میبرم
Using her sisters ID, yeah
با استفاده کردن از کارت ملی خواهرش، اره
In a skin tight short skirt
با یه دامن کوتاه چسبان چرم
Sixteen and we danced till our feet hurt
شونزده ساله بودیم و اونقد رقصیدیم تا پاهامون درد گرفت
But I had a dream, I had a goal
ولی من رویایی داشتم ، هدفی داشتم
Got a guitar and a camera phone
یه گیتار و یه گوشی دوربین دار گرفتم
Then over the time
بعد پس از گذشت زمان
I started racking up numbers online
شروع کردم به جمع آوری آنلاین شماره ها
At the end of July
توی اواخر جولای
I met somebody who changed my life
با یکی آشنا شدم که زندگیمو تغییر داد
Then I was signed
بعد منو انتخاب کردن
And falling in love for the very first time
و برای اولین بار عاشق شدم
But that f**ked me up
اما منو داغون کرد
So then I had issues with falling in love
بعد از اون توی عاشق شدن مشکلاتی داشتم
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
These are the moments I never took in when
اینا لحظه هایی هستند که هرگز نخواستم بپذیرم وقتی که
I was just standing there wishing
اونجا ایستاده بودم و آرزو میکردم که
I could grow up and my life would be different
میتونستم بزرگ شم و زندگیم متفاوت میشد
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
These are the moments
اینا لحظه هایی هستند
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
These are the moments
اینا لحظه هایی هستند
Cos I’ve been so caught in the motions
چون من خیلی درگیر احساسات شده بودم
Forgetting right where my home is
یادم رفته بود که خونم کجا هسش
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که دلتنگشونم
Born in the snow, nothing there for me
توی برف زاده شدم، هیچی اونجا برام نبود
I had to let go, found the world on my own
مجبور بودم که بزارم برم ، خودم برا خودم دنیایی پیدا کنم
Wandering, looking for where to call home
سرگردان ، دنبال جایی بودم تا بتونم خونه صداش کنم
With a beat up guitar and a bunch of highways to endlessly roam
با یه گیتار شکسته و چندین اتوبان برای گردش بی پایان
Never did have a car, but I got a few friends to help me along
هیچ وقت ماشین نداشتم ، ولی دوستایی داشتم که تو این موضوع کمکم کنن
Then I met a few girls in the City of Angels
بعدش با چند تایی دختر توی شهر فرشته ها آشنا شدم
Thought they all were the one, but they all ran away
فکر میکردم که همشون نیمه گمشدم هستن ، ولی همشون فرار کردن
So I’ve been writing these songs
پس من داشتم همه این ترانه ها رو
All about love and about finding home
راجب عشق و پیدا کردن خونه مینوشتم
I’m alone, I don’t know where to go, all I know is…
من تنها ، نمیدونم کجا برم ، همه چیزی که میدونم
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
Cos I’ve been so caught in the motions
چون من خیلی درگیر احساسات شده بودم
Forgetting right where my home is
یادم رفته بود که خونم کجا هسش
These are the moments I’m missing
اینا لحظه هایی هستند که دلتنگشونم
Cos I’ve been so caught in the motions
چون من خیلی درگیر احساسات شده بودم
Forgotten where my home is
یادم رفته که خونم کجا بود
These are the moments I’m missing(x9)
اینا لحظه هایی هستند که از دست دادم
نظرات کاربران