I feel loved, darling, I feel used
من عشق رو حس کردم عزیزم من سوء استفاده شدن را حس کردم
Nobody makes me feel the way that you do
هیچکس اون حسی که تو به من میدی رو بهم نمیده
And sometimes I, sometimes I, sometimes I just can’t stand it
و بعضی وقتا من، بعضی وقتا من، بعضی وقتا من نمیتونم از پسش بر بیام
Isn’t that just the thing about us?
آیا این مسئله ما نیست؟
I’m still thinking you could be the one
من هنوز دارم فکر می کنم که تو میتونستی اون مخاطب خاص من باشی
But you’re always, you’re always, you’re always taking me for granted
اما تو همیشه، تو همیشه، تو همیشه منو دست کم میگیری
I got something I gotta get off of my chest
یه چیزی تو سینمه که باید الان بگم
I’ve been staying up while you’re sleeping in my bed
مادامی که تو روی تخت من خوابیده بودی من بیدار موندم
I don’t hate you, babe, it’s worse than that
من ازت متنفر نیستم عزیزم، این حسی که من دارم بد تر از اونه
‘Cause you hurt me and I don’t react
چون تو منو اذیت می کنی و من هیچ وقت واکنشی نشون میدم
I’ve been building up this thing for months
ماههاست که این احساسات داره در وجود من قد میکشه
Oh, resentment
اوه، حس رنجش
I know you better than you know yourself
میدونم تو بهتر از اون چیزی هستی که خودت میدونی
And there’s a part of you that you won’t help
و یه بخشی از تو هستش که نمیخواد چیزی رو درست کنه
You say you can’t do it, just do it, just do it for my sake
تو میگی نمیتونی انجامش بدی، فقط نمیتونی انجامش بدی، فقط نمیتونی به خاطر من انجامش بدی
It’s a shame knowing we could be good
دونستن این که ما می تونستیم خوب باشیم اما تو نخواستی واقعاً خجالت آوره
That you could treat me better if you really wanted to
که تو میتونستی با من بهتر رفتار کنی اگه میخواستی
And if you can’t do it for my sake, then do it for our sake
اگه نمیتونی به خاطر من این کار رو بکنی پس به خاطر خودمون این کارو بکن
I don’t hate you, babe, it’s worse than that
من ازت متنفر نیستم عزیزم، این حسی که من دارم بد تر از اونه
‘Cause you hurt me and I don’t react
چون تو منو اذیت می کنی و من هیچ وقت واکنشی نشون میدم
I’ve been building up this thing for months
ماههاست که این احساسات داره در وجود من قد میکشه
Oh, resentment
اوه، حس رنجش
Don’t know how to leave or how to stay
نمیدونم چه جوری برم یا چجوری بمونم
So I’ve been talking to strangers
مدام دارم با غریبه ها حرف میزنم
‘Cause I can‘t talk to you anymore that way
چون نمیتونم دیگه اینجوری با تو حرف بزنم
Did I let you down? ‘Cause you let me down
آیا من ناراحتت کردم؟ چون تو ناراحتم کردی میپرسم
But you would never say that I let you down
اما تو هیچ وقت نمیگی که من ناراحتت کردم
But you let me down, you let me down
اما تو منو ناامیدم کردی، تو منو ناامید کردی
I don‘t hate you, babe, it’s worse than that
من ازت متنفر نیستم عزیزم، این حسی که من دارم بد تر از اونه
‘Cause you hurt me and I’m more than sad
چون تو منو اذیت می کنی و من حس یک افسرده رو دارم
I’ve been building up this thing for months
ماههاست که این احساسات داره در وجود من قد میکشه
Oh, resentment
اوه، حس رنجش
نظرات کاربران