As I walk through frozen sands
درحالی که از بین ماسه های یخ زده میگذرم
Through the flames of burning lands
از بین شعله های سرزمین های سوزان
My feet are torn, they’re torn to strands
پا های من پاره پاره شدند،آنها به رشته ها پاره شدند
I will not thirst
عظش نمیکنم
As I cross the raging sea
در حالی که از دریای مواج عبور میکنم
Waves are crashing over me
امواج روی من سقوط می کنند
They drag me down, they drag me down
آن ها منو به پایین می کشند،آن ها منو به پایین می کشند
I will not drown
من غرق نخواهم شد
They’ll know my name
آنها اسم منو خواهند شناخت
After the storms are passing through
بعد از اینکه طوفان ها از میانشان عبور کند
They’ll know my name
آنها اسم منو خواهند شناخت
When they’ve forgotten all about you
وقتی که همه چی در رابطه با تو را فراموش کردند
They’ll know my name
آنها اسم منو خواهند شناخت
After the storms are passing through
بعد از اینکه طوفان ها از میانشان عبور کند
They’ll know my name
آنها اسم منو خواهند شناخت
When they’ve forgotten all about you
وقتی که همه چی در رابطه با تو را فراموش کردند
They’re calling out, they’re calling out my name
آن ها فرا می خوانند،آن ها اسم مرا صدا میزنن
They’re calling out, they’re calling out my name
آن ها فرا می خوانند،آن ها اسم مرا صدا میزنن
And I shall rise, oh well I shall rise
و من باید برخیزم، اوه خوب من باید برخیزم
Again and again
دوباره و دوباره
I shall rise, oh well I shall rise
من باید برخیزم، اوه خوب من باید برخیزم
Again and again
دوباره و دوباره
And I shall rise, oh well I shall rise
و من باید برخیزم، اوه خوب من باید برخیزم
Again and again
دوباره و دوباره
I shall rise, oh well I shall rise
من باید برخیزم، اوه خوب من باید برخیزم
Again and again
دوباره و دوباره
I shall rise, oh well I shall rise
من باید برخیزم، اوه خوب من باید برخیزم
Again and again
دوباره و دوباره
I shall rise, oh well I shall rise
من باید برخیزم، اوه خوب من باید برخیزم
Again and again
دوباره و دوباره
نظرات کاربران