(C’est un SOS, je suis touchée, je suis à terre)
این یه درخواسته، من آسیب دیدم، روی زمینم
(Entends-tu ma détresse, y’a t-il quelqu’un?)
صدای درماندگی و اضطرابم میشنوی،کسی نیست؟
(Je sens qu’j’me perds)
حس میکنم دارم خودمو از دست میدم
(J’ai tout quitté, mais ne m’en veux pas)
من از همه دست کشیدم ولی از من دلخور نشو
(Fallait qu’j’m’en aille, je n’étais plus moi)
لازم بود که برم، من دیگه خودم نبودم
(Je suis tombée tellement bas)
خیلی حقیر و خار شدم
(Que plus personne ne me voit)
به طوریکه هیچ کس دیگه منو ندید
(J’ai sombré dans l’anonymat)
من در گمنامی غرق شدم
(Combattu le vide et le froid, le froid)
با پوچی و سرما جنگیدم
(J’aimerais revenir, j’n’y arrive pas)
میخواستم برگردم، موفق نشدم
(J’aimerais revenir)
دلم میخواست برگردم
(Je suis rien, je suis personne)
من هیچی نیستم. هیچ کس نیستم
(J’ai toute ma peine comme royaume)
من از غم هام یه فرمانروایی ساختم
(Une seule larme m’emprisonne)
فقط یه اسلحه (غم) منو زندانی کرده بود
(Voir la lumière entre les barreaux)
نور رو از میان میله ها میبینم
(Et regarder comme le ciel est beau)
و میبینم چقدر آسمون قشنگه
(Entends-tu ma voix qui résonne? (qui résonne))
باز تاب صدامو میشنوی؟ که صدا می زند
(C’est un SOS, je suis touchée, je suis à terre)
این یه درخواسته، من آسیب دیدم،روی زمینم
(Entends-tu ma détresse, y’a t-il quelqu’un?)
صدای درماندگی و اضطرابم میشنوی، کسی نیست؟
(Je sens qu’j’me perds)
حس میکنم دارم خودمو از دست میدم
(Le silence tue, la souffrance en loi)
سکوت، درد رو در من میکشه
(L’entends-tu? Est-ce que tu me vois ?)
میشنوی؟ منو میبینی؟
(Il te pronds et fait de toi)
بهت قول داد ازت یه
(Un objet sans éclat)
شی بی روح ساخت
(Alors j’ai crié, j’ai pensé à toi)
بعد من فریاد زدم،به تو فکر کردم
(J’ai noyé le ciel dans les vagues, les vagues)
من آسمونو تو موجا غرق کردم
(Tous mes regrets, toute mon histoire)
تمام پشیمونی هام، تمام داستانام
(Je la refais)
من بازتابشونم
(Je suis rien, je suis personne)
من هیچی نیستم. هیچ کس نیستم
(J’ai toute ma peine comme royaume)
من از غم هام یه فرمانروایی ساختم
(Une seule larme m’emprisonne)
فقط یه اسلحه (غم) منو زندانی کرده بود
(Voir la lumière entre les barreaux)
نور رو از میان میله ها میبینم
(Et regarder comme le ciel est beau)
و میبینم چقدر آسمون قشنگه
(Entends-tu ma voix qui résonne?)
باز تاب صدامو میشنوی؟
(C’est un SOS, je suis touchée, je suis à terre)
این یه درخواسته،من آسیب دیدم، روی زمینم
(Entends-tu ma détresse, y’a t-il quelqu’un?)
صدای درماندگی و اضطرابم میشنوی، کسی نیست؟
(Je sens qu’j’me perds)
حس میکنم دارم خودمو از دست میدم
(C’est un SOS, je suis touchée, je suis à terre)
این یه درخواسته، من آسیب دیدم، روی زمینم
(Entends-tu ma détresse, y’a t-il quelqu’un?)
صدای درماندگی و اضطرابم میشنوی، کسی نیست؟
(Je sens qu’j’me perds)
حس میکنم دارم خودمو از دست میدم
(C’est un SOS, je suis touchée, je suis à terre)
این یه درخواسته، من آسیب دیدم،روی زمینم
(Entends-tu ma détresse, y’a t-il quelqu’un?)
صدای درماندگی و اضطرابم میشنوی، کسی نیست؟
(Je sens qu’j’me perds)
حس میکنم دارم خودمو از دست میدم
نظرات کاربران