yesterday,
دیروز
All my troubles seemed so far away,
به نظر می آمد تمام مشکلاتم از من فاصله گرفته اند
Now it looks as though they’re here to stay,
اما اکنون به نظر می رسد آنها در کنارم باقی خواهند ماند
Oh, I believe in yesterday.
آه من دیروز را باور دارم
Suddenly,
ناگهان
I’m not half the man I used to be,
نصف آن انسانی که قرار بود باشم نیستم
There’s a shadow hanging over me,
سایه ای روی سرم سنگینی می کند
Oh, yesterday came suddenly.
آه دیروز ناگهان آمد
Why she
چرا او
Had to go I don’t know, she wouldn’t say.
مجبوربودبرودمننمیدانماونگفت
I said, Something wrong, now I long for yesterday
من حرف اشتباهی زدم و اکنون با تمام وجود دیروز را می خواهم
Yesterday
دیروز
Love was such an easy game to play,
عشق بازی ساده ای می نمود
Now I need a place to hide away,
اکنون من جایی برای مخفی شدن نیاز دارم
Oh, I believe in yesterday.
آه من دیروز را باور دارم
Why she
چرا او
Had to go I don’t know, she wouldn’t say.
مجبور بود برود من نمیدانم او نگفت
I said, Something wrong, now I long for yesterday.
من حرف اشتباهی زدم و اکنون با تمام وجود دیروز را می خواهم
Yesterday
دیروز
Love was such an easy game to play,
عشق بازی ساده ای می نمود
Now I need a place to hide away,
اکنون من جایی برای مخفی شدن نیاز دارم
Oh, I believe in yesterday.
آه من دیروز را باور دارم
نظرات کاربران